تیم تحریریه آنتیمانتال
تیم تحریریه آنتیمانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری کنید.
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 12, 2020
داستان جهان
صبح زیبای آوریل در یکی از فرعیهای تنگِ منطقه شیکِ هاراجوکوِ توکیواز کنار دختر صددرصد ایدهالم رد میشوم. راستش را بخواهید، آنقدرها خوشگل نیست. هیچ ویژگی خاصی ندارد. لباسهایش به هیچ وجه استثنائی نیستند. از خواب بیدار شده و موهای …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 9, 2020
شعر
«تماس» من آدم خوبی نبودم، بودم؟ نااابودم و تا بودم هستی از لباس زیرم زیرتر شد تابوت بیوتنی در شمارهام خاک میشد و سکهای که پاچه میگرفت از باجه بهای قبض روح بود «چه خوب بود سری که از پا …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 8, 2020
شعر
“یادت نرود” چشمی بفرست برای انگشتانم که مشت این سیب را باز کنم سیب زبان چاقو را خوب میفهمد با همین زبان دل ِ این دانه را میشکنم فریادش را میشنوم همراه این صدا به سفر میروم… به «نمیدانم» میدانم! …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 8, 2020
داستان جهان
از طرف دیگر، مقصودم از بالا به پایین است، عیناَ همینطور بود، اغراق نمیکنم. نمیدانستم از کجا شروع کنم و به کجا ختم کنم. این حقیقت امر است. بنابراین به سه رقم کاملاَ متفاوت میرسیدم و هیچوقت هم نمیفهمیدم کدامش …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 6, 2020
شعر
“گریز” تیر میکشم لای پلکی که خالی نمیکند خشاب اگر این سد خراب اندازهام نمیشود شهر باید متر کنم خیابان را قبل از آنکه آب برود و تنپوشِ خانهای شوم که دود از سرش بلند آب از سرِ شهر گذشته …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 6, 2020
داستان جهان
این ماجرا یک روز، سر یک چهارراه اتفاق افتاد، درست وسط جمعیت؛ مردم میرفتند و میآمدند . من ایستادم، چشمهایم را باز و بسته کردم. یک دفعه احساس کردم هیچ حسی ندارم. هیچ. هیچ حسی نسبت به هیچ چیز. من …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 6, 2020
مقاله
«آدمها دوست دارند قصهگویی را که از امور واقع نیست از تاریخنویسی که ناظر به امور واقع است جدا کنند. جوری این کار را میکنند که انگار میدانند چه چیز را باید باور کرد و چه چیز را نباید باور …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 2, 2020
داستان
قرارشان این بود که عبداله بیرون بایستد و رضا توی کیوسک بنشیند. کیوسک کوچک بود. بهزور یک نفر تویش جا میگرفت. رضا بلیت را میداد دست مردم و پول را میگرفت. عبداله دم ورودی درها مراقب بود کسی بدون بلیط …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 2, 2020
شعر
«عکس خانوادگی» چشمهای مادرم دودیست اشکهاش خانه را همیشه میکند خاموش خواهرم آنقدر کوچک که همیشه گم میشود لای رگهای پدر این دستهای پاره را ما پدر صدا میزنیم صورتیست که خنده را سر بریده این در خانهی زخمی من …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 2, 2020
مقاله
ناتوانی در عصر حاضر۱ در این گفتوگو تلاش بر این بوده است تا تمامی جنبههای حیاتی شرایط اروپا و بهویژه یونان بررسی شود؛ همانگونه که انتظار میرود ساختارهای بزرگ تاریخی درگیر از جمله سیاستهای ویژهی تهاجمی سرمایهداری معاصر، ضعف مشترک …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
آگوست 2, 2020
داستان جهان
سروکلهی معلم پیدا میشود. به طرف ارنستو نمیرود، میرود کنار خبرنگار. همه ساکتاند. در این سکوت طولانی که همه ساکتاند، مادر شروع میکند به زمزمهی آواز نوا، بیکلام، آهسته، درست مثل اوقاتی که تنها است یا در کنار امیلیو، درآن …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال
جولای 31, 2020
مقاله
مادرانِ / روشنفکران – دگرگونیهای یک هویت دوگانه (۲) در نخستین بخش از این نوشتار، نویسنده از چگونگیِ برساختهشدنِ هویت بحث کرد. در این بخش او این مسئله را بررسی میکند که هویتهای «مادری» و «روشنفکری» تا چه اندازه همدیگر …
بیشتر بخوانید »