خانه / شعر / شعری از “سحر یحیی‌پور”

شعری از “سحر یحیی‌پور”

زاری در محله‌های قدیمی یک طرف
ترک آجرها جوانی چه کسی‌ست؟
که گیاهان بر مزارهای شریف خودسر می‌رویند
_لای درزها_
تا هر کجا که مرزی نباشد
مثل تهران
که از هر طرف حصارهایش را انداخته‌ است
و‌ پوست‌کلفتی‌اش را می‌شود در آمارهای روزانه ترسید
گلوله را همیشه به تصویرهای قاب‌شده شلیک کرده‌اند
یعنی چشم‌های من که آجربه‌آجر زندگی را تصویر دیده‌اند
و سیمان را به هیچ صفحه‌ی دفتری نفوذ نداده‌اند
باید کنار بیایند با خشونتی مسری
اگر اقیانوس در داشت
لابد به اتاقم برمی‌گشت
تا خون دست‌هایم را بشوید
من اتفاقاً کسی هستم
که تمایلی به جنگ ندارد
اما همیشه در او کسی به قتل می‌رسد

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *