کاغذی از پیچ اللهِ همین پرچم که بپیچم چپ خیابان است وهزار رودخانهی سرخ که ریخته در آن و اخباری که از لهجهاش نمیدانم چرا تشنج نمیکند جهان هزاربار آمدم خودم را بخوابانم از این خیالی که تخت نمیشود… بازی …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 7, 2021 شعر ۰
کاغذی از پیچ اللهِ همین پرچم که بپیچم چپ خیابان است وهزار رودخانهی سرخ که ریخته در آن و اخباری که از لهجهاش نمیدانم چرا تشنج نمیکند جهان هزاربار آمدم خودم را بخوابانم از این خیالی که تخت نمیشود… بازی …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال می 28, 2021 مقاله ۰
چکیده در این مقاله برآنیم تا برمبنای اولین مرحله از دستگاه پنجگانه اسطورهشناختی ژیلبر دوران، یعنی مرحله بازتاب، که بهعنوان اولین واکنش انسان در مواجهه با محیطی ناشناخته و جدید تعریف میگردد، به بررسی رویکردهایی بپردازیم که در اساطیر یونان …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال می 26, 2021 شعر ۰
مرا ببخش که اینگونه غریب افتادهای تو خاک میخوری من چوب بیخردی تو پا میخوری درمن انقلابی بهپا میشود وقتی حراج میشوی کف خیابان سعیده نائینی
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال می 22, 2021 شعر جهان ۰
یک آنزمان که من از احتیاج جوانی و شرم به سوی تو آمدم با تمنا تو خندیدی و از عشق من یک بازی ساختی حالا خستهای و دیگر بازی نمیکنی با چشمهای تاریک بهسوی من مینگری از روی احتیاج و …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال می 22, 2021 شعر جهان ۰
«ناخنها» به تو اندوه دادم تا مثل تقویمی تکرنگ از دیوارت بیاویزی آخر قلبم رو مثل جایی پاره بر آستینم است فکر میکردی به از هیچکجای تو تا هیچکجای خودم آنقدر فکر میکنم که راهی بیابم شاید؟ میدانم بهانهای ندارم …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال می 19, 2021 داستان جهان دیدگاهها برای نمایشنامه “روزهای خوشی(قسمت اول)” نوشتهی ساموئل بکت/ برگردان: صفورا هاشمی چالشتری بسته هستند
ترجمهی این نمایشنامه تقدیم به پدرم مردی سرشار تنها او به من آموخت که چهگونه زندگی کنم و چهگونه دوست بدارم و مادرم که داستانهای همهی عالم را در سینه دارد. ___________________________ شخصیتها وینی: زنی حدودن پنجاهساله ویلی: مردی حدودن …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال می 19, 2021 دستهبندی نشده ۰
this is a test
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال می 15, 2021 داستان ۰
یک توضیح: ایدهی اولیهی مجموعهی طنزگونهی «دنیای قُزقُزایی» چندی قبل متاثر از قصههایی مندرآوردی و البته الهامگرفته از آرکیتایپهای بستر ادبیات فولکلور پدید آمد. برای دخترم در شبهای تابستانی کویر قصه میگفتم. درواقع، با کمک خودش ماجراهایی بیهدف میبافتیم. از …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آوریل 29, 2021 داستان, شعر, نشر ۰
سخن راندن از روانکاوی همواره برداشتهای متفاوتی بهدنبال دارد، بهخصوص اگر این مفهوم در نسبت با آثار هنری و ادبی قرار گیرد. البته باید دید که این برداشتها له و علیه چه دستگاهی هستند؟ بهشکل کلی، دانش روانکاوی از نوعی …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال مارس 27, 2021 داستان ۰
روی یک صندلی پلاستیکی، روبهروی آدمی عینکی با ریش پروفسوری که مشغول نوشتن است، نشستهام. سرش را بالا میآورد و از من میپرسد: – خب! امروز حالت بهتره؟ کمی سعی میکنم به یاد آورم که صبح کجا از خواب بیدار …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال مارس 27, 2021 شعر ۰
مرز (برای پسرم آرادکو و برای اولین عیدش) منوتو از مرز گذشتیم شهر من از محدودهی دستهای تو آغاز میشود شهر تو از انحنای کتف من من و تو وطن نداریم دو اسب چوبى داریم و از روی کابوسها میپریم …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال مارس 27, 2021 نقد شعر ۰
متن به عنوان محل اتفاق زبانی، همچنین محل مشارکت مولف و مخاطب در شکلگیری معنا، مفهوم یا لذت زیباشناختی (قصدهایی برای نوشتن یا خواندن اثر ادبی) به عنوان واسطه عمل میکند. کاترین بلزی منتقد ادبی انگلیسی معتقد است: [به واسطهی …
بیشتر بخوانید »