«برشنامه» بخش اگر دست بردم توی چشمهات و آنقدر گذاشتم لای پاهات که دیگر نداری نای بریدن من خنگ نیستم خیاطم و خوب میدانم با صدای خرچ تو آخ پارچه در میآید ولی تو هنوز نمیدانی سوزن بیچاره هروقت فرو …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «رژیم» نوشتهی «شکیبا معظمی»
آسمان داغ بیرودروایستی کاسهی سرش را جوش آورده بود، برخلاف قدمهایش که با تعارف سر اینکه «کدام اول بیفتد» هنوز سرپا نگهش داشته بودند. داشت تماشا میکرد که مژههایش چهطور با گرمای پلک میسوزند که «وایستا اینجا»یِ پدر نگاهش را …
بیشتر بخوانید »مقاله «مروری بر یـک پرونـدهی تاریخی؛ ادبـیـــات و مخـاطب» نوشته «حسین نظریان»
بدون هیچ تمهیدی سوژه و به عبارت دقیقتر سوژهها وسیع و چالشیاند؛ “ادبیات” و “مخاطب” را امروز میتوان به مثابهی پدیده، گفتمانهایی در نظر گرفت که از برهمکنش آنها فرآیند معنا در تکثیر و تکثر است. در مواجهه با ادبیات، …
بیشتر بخوانید »شعر «خوابی که دیده بودم» از «نجیب فاضل کیساکورک»/ برگردان «ابوالفضل پاشا»
«خوابی که دیده بودم» یکروز صبح پس از برخاستن از خوابی طولانی نگاه کردم: اسبابی جدید در اتاقِ من بود ای وای!… این نه خانهی کودکیام و نه دنیایی که دیده بودم و میشناختم دستهای من مثلِ بالوپر تکان خورد …
بیشتر بخوانید »شعر «کورتاژ» از «بهار توکلی»
«کورتاژ» جای من باید تو را به در و دیوار خانه کوبید برای حبس تو در خاطر باید مدام توی چشم باشی اینگونه بیشتر دوستت خواهم داشت دارم کمکم از تو متنفر میشوم و این اصلن برای قلب مادرم خوب …
بیشتر بخوانید »مقاله «مخاطب، استیضاح، و زبان بهمثابه کلانسوژهی ادبیات» نوشته «هومن حسینزاده»
تلقی تاریخی از ارتباط میان ادبیات و مخاطب، یا متن و خوانندهی آن، همواره با پیشفرض استقلال زیباییشناختی هنر و ادبیات همراه بودهاست و بههمین سبب با تبدیل اثر زیباییشناسی به اثر سلطه و استیلا، موجب شدهاست تا پیوسته نشانگرهای …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «شن در تکان شیشه» نوشتهی محمدرضا زمانی
گوزن در خیابان آسفالت ایستاده بود. گوزن در راهپله میدوید. به ماشینها نگاه میکرد، ماشینها خالی بودند. شیشههایشان بالا بود. جنگل نبود، شهر نبود، شیر ماده نبود، شیر نر نبود و دوستانش نبودند. گوزن تنها بود. کمی شلوارش را صاف …
بیشتر بخوانید »مقاله «گفتید مردمی؟» نوشته «پییر بوردیو» / مترجم «رضا اسکندری»
یادداشت مترجم چگونه میتوان به زبان مردمی نوشت؟ زبان مردمی چیست؟ و آیا در اصل «نوشتن به زبان مردمی» عملی ارزشمند، انقلابی یا رسالت نویسنده است؟ پییر بوردیو، فیلسوف اجتماعی فرانسوی، در مقالهی «گفتید مردمی؟» کوشیده است تا بر اساس …
بیشتر بخوانید »فراخوان دعوت به همکاری با نشریهی الکترونیکی آنتیمانتال
با درود و احترام خدمت اعضای گرامی کانال آنتیمانتال به دلیل استقبال بینظیر دوستان و همراهان عزیز و همیشگی پایگاه ادبی و شعوری آنتیمانتال از شمارهی دوم گاهنامه با موضوع «ادبیات و مخاطب» که تنها در تلگرام بیش از پانزدههزار …
بیشتر بخوانید »دومین گاهنامهی ادبی آنتیمانتال ویژهی ادبیات و مخاطب
بهنظر میرسد هر شکلی از ادبیات پیش از آنکه معرف پدیدآورندهی آن باشد، با مخاطب خود تعریف میشود. مخاطبشناسی زمان و مکان نمیشناسد؛ بهاین معنا که در خلق ادبی همیشه باید از مخاطب یک گام جلوتر ایستاد.در جهان امروز که …
بیشتر بخوانید »مقاله «از مسیح تا بورژوازی» نوشته «ژیل دلوز»
توضیح: «از مسیح تا بورژوازی» از متون مهم ژیل دلوز است که تاکنون ترجمه نشده بود. هگلستیزی آشکار متن بیشک عنصر هیجانانگیز آن است. این دومین متنی است که دلوز نوشت. هردو متن آشکارا نشان از درگیری با سارتر دارند؛ …
بیشتر بخوانید »نقدی بر کتاب «خاطرات لجنی» نوشتهی «معین ابطحی» / منتقد: «شکیبا معظمی»
«روایتگر، خود اسطوره ساز عصر جدید» پیوند اسطوره با زبان، از آنجا که هردو به استعاره پیوند خوردهاند، انکارناشدنی است. در واقع اگر به زعم اکثر زبانشناسان قائل به این باشیم که واژهای که برای دلالت به یک شیء به …
بیشتر بخوانید »