نخستین گاز ما به سیب سرآغاز پرسشهایی شد که هبوطمان را به دنبال داشت، به ادبیات گره خورد، با تخیل درآمیخت و برای کشف و دانستن چیستی خود، اسطورهها را پدید آورد. داستانهایی به ظاهر حقیقی که خدایان را میآفرید، …
بیشتر بخوانید »شعری از علیرضا مطلبی
ضخامت فریادم از هندسهی ملاحظات مشت مشت درون زده بود و طاغیِ طاقهای بَعدِ مُدرنم از یزدیِ به اصرارِ هوا، یزدیِ اغراقشده پیِ نماندن میریخت بلاتکلیفی آزادی، از استخوانِ هیچ دردی پنهان نبود وقتی استقرارِ پوسیدگی، لای سیودو دندان قاطع …
بیشتر بخوانید »شعری از زبیده حسینی
حالا که از هیزم ِ تو کم میشود این درخت و میشکند در حجم پس احتمالها صورت ِ یقیناند صورتی سرخوش از انهدام یا طور ِ دیگر برخاستن از تکرار (فرقش به بوسهای برمیگردد موازی ِ موهای خوابیده بر سنگ) …
بیشتر بخوانید »شعری از افسانه مرادی
لطفعلی خان آی لطفعلی خان که بر زینِ اسبت شبهای پیاپی در سریالی پیاپی شمشیر میزنی بگو گریم چشمهایت را دوست داری؟ خالِ زنخدانت را کدام ضلعِ تنهاییت بگذارم بهتر است؟ بگو تابهحال به این فکر کردهای در همان حال …
بیشتر بخوانید »شعری از هانیه بختیار
بر تخت سینهات به قبطی بنگار با یک تراشهی نازک از استخوان فک شانهی چپ تا شانهی راست نه دوّار، قلم بگردان چون احاطهی ماه بدر: زبانِ عصر بدکار است. میخ که بر انحنای گردن کشیدی نیایِ سومری در خون …
بیشتر بخوانید »شعری از محمدعلی حسنلو
چه خوابها که در سر داشتم وُ چه خارها که بر تن سیاه وُ الماسگونه طلا بودم در سرزمینتان ارزشمند بر سرایِ نخلها آنگونه که پندار نازکِ مردم میتوانست نجاتش را به رویایم گِره بزند به تجزیهی ابناء و انواعم …
بیشتر بخوانید »مجموعه شعر “در دست انتشار” نوشتهی پویان فرمانبر
مجموعهشعر «در دست انتشار» نوشته پویان فرمانبر بهتازگی توسط نشر سیب سرخ منتشر و راهی بازار کتاب شده است. این کتاب را میتوانید با قیمت ۲۱ هزار تومان از کتابفروشیهای طرف قرارداد نشر «سیب سرخ» و یا از طریق لینک …
بیشتر بخوانید »شعری از زلما بهادر
پنج سال از زبان تو میبُرم/ اضافه میکنم به انگشتم اشارهی خط را نمیبینم نوشتهام آجر به آجر این رویا را خاک کردهام معمارِ من وقت است نمیرسد و نمیرسم هر بار یکی ساکن میگذرد گشتهایم ما؟ با پنج دهانِ …
بیشتر بخوانید »شعری از ابوالفضل نظری
سر تو خراب شوم! بس که زیباییات را پنهان کردهای بس که جاهای پنهانت را پیدا نمیکنم. به خدایی که در کوه آتش گرفته است! بس کن! اینجا در حضور تو آتشبس را چه کسی به آتش کشیده است؟ جاهای …
بیشتر بخوانید »شعر “زبونبسته” نوشتهی پویان فرمانبر
«زبونبسته» نوشتن نیاز به کلمه دارد کلمهای مثل سکوت روی آب که بر پوست انسان مینشیند و گاه از چشم او چکهچکه… کلمهای مثل دریا که خیس میکند همه و میگذرد تا کسی نفهمد تمام این دست و پا زدنها …
بیشتر بخوانید »شعر “کاغذی” نوشتهی ساناز مصدق
کاغذی از پیچ اللهِ همین پرچم که بپیچم چپ خیابان است وهزار رودخانهی سرخ که ریخته در آن و اخباری که از لهجهاش نمیدانم چرا تشنج نمیکند جهان هزاربار آمدم خودم را بخوابانم از این خیالی که تخت نمیشود… بازی …
بیشتر بخوانید »شعری از سعیده نائینی
مرا ببخش که اینگونه غریب افتادهای تو خاک میخوری من چوب بیخردی تو پا میخوری درمن انقلابی بهپا میشود وقتی حراج میشوی کف خیابان سعیده نائینی
بیشتر بخوانید »