خانه / شعر / شعر “طلا” نوشته‌ی مهدی قاسمی شاندیز

شعر “طلا” نوشته‌ی مهدی قاسمی شاندیز

طلا

۱
از سری که به‌اشتباه کرده‌یی تن     بیرون
در ازای مبلغی ناچیز
دوباره به خانه می‌آیی
مثلِ ماشینی که مست کرده باشد
تلو تلو
بر تخت‌خواب می‌کوبی
و رنگ‌ات می‌چکد از دست‌هام

۲
برای کنارآمدن با چه‌ می‌توان کرد
زمین گرد نیست
و زمان که از خواب
ما را نگه داشته است در امان
هیولای زیر تختی‌ست
که آخرین گناه را می‌فروشد

وقتی چکش در خودش می‌رود فرو
رؤیای این طلای خیس
در ساکت‌ترین جای دهان‌اش
زنگ می‌زند

۳
مثلِ کارگری در معدن
در استخراجِ تن‌ات زیرِ آوار
پلی ساخته‌ام یک‌نفره
به طولِ شهرهایی
که شاید سفر کرده باشی

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *