خانه / شعر / شعری از “آریا خسروی”

شعری از “آریا خسروی”

نازی‌ت را سنجاق کردم
به موی دخترکی اسرائیلی
بشکن سکوت
تا تجاوز کنم به سیانور
از لای شیار تپه‌های خط مقدمی
روی بالکن
فکر کنم به پستان‌هات
که جنگی کرده بود در بالکان
می‌لیسم رواندا
تا قوام بیابی گروهی
بیاوری بالا از چپ
راستی نکنی خوابیده با بلوک ده
که گاز می‌دهد برسد به لش‌بازی
و خیابانی نکند تا یازده
دو طرفه نیست
برای جنده‌های کاغذی
زیر گاو خیش
بز آورده هفت من
کشتار بهمنشیر
کار شما را خواهد کرد_آزاد
تا کار ندادی دستم
استراحت کن کمی
پاره می‌شوی
در عصری که پر شده از کارگر
خشم نداری طاقت
مرا بر سطر بزنی یا خط
خدایی مچاله‌ام کردی
و انداختی در قبر
سرفه‌های عروسکت زیر آوار درد
افتاد در حلب
خاورانی کرد با گور
که گم نمی‌کنم با مرگ
دست‌خط حریصم
انداخته توی چاله مخی
که تا ته فرو رفته در دورترین خفگی
کبودی می‌کنم گردن
با حال
تا موزه‌ام می‌کند
آشوییتس

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *