ما همه اینجا آمدهایم تا دکتر «ی» را ببینیم. نشستهایم توی بزرگترین سالن انتظار شهر، میان این دیوارها و زیر این سقف بلند شیشهای. نفس دادهایم به هوای دمکردهی این ساحل و چشم دوختهایم به دریای این شهر که وقت …
بیشتر بخوانید »مقاله ” خلق برای قدرت زبان یا زبان قدرت” نوشتهی ساحل نوری
ژولیا کریستوا نخستین کسی بود که اصطلاح بینامتنی را به کار برد. او بینامتنی را با این جمله تعریف میکند: «هیچ متنی جزیرهای جدا از دیگر متون نیست» و یا به تعبیری دیگر همهی متون از قبل نوشته شدهاند و …
بیشتر بخوانید »شعر “او محبوبش را فرامیخواند به آرامش” نوشتهی ویلیام باتلر ییتس/برگردان گروه مترجمین آنتیمانتال
«او محبوبش را فرامیخواند به آرامش.» میشنوم اسبان ظلمانی را، یالهای بلندشان بهلرز، سمها آبستن غوغا، چشمها سپیدرخش؛ بالاسویشان شمال، میگشاید شب سمج و خزان را، و شرق، خوشی نهانش را پیش از دمیدن صبح، میتراود غرب، با ژالههای بیرنگ …
بیشتر بخوانید »شعری از “آریا خسروی”
نازیت را سنجاق کردم به موی دخترکی اسرائیلی بشکن سکوت تا تجاوز کنم به سیانور از لای شیار تپههای خط مقدمی روی بالکن فکر کنم به پستانهات که جنگی کرده بود در بالکان میلیسم رواندا تا قوام بیابی گروهی بیاوری …
بیشتر بخوانید »نقد شعر “خیانت کن به مادر” نقدی بر مجموعه شعر «در دست انتشار» نوشتهی محمد مروج
اسطوره یکی از مهمترین ابزارهاییست که نهادهای قدرت از طریق آن بر مردم یک سرزمین حکمرانی میکنند. آنها بهطور هدفمند از این ابزار در مقاطع مختلف بهره میگیرند تا سلطهشان مدام باشد. اسطورهسازی و اسطورهپروری میتواند دائمی یا مقطعی باشد …
بیشتر بخوانید »مقاله “ادبیات و فرهنگ چگونه اسطورهها را در دنیای امروز به خدمت خود میگیرد؟” نوشتهی علی عظیمینژادان
نگاهی به پیچیدگیهای رابطهی میان اسطوره و ادبیات داستانی در جهان غرب گذری بر وضعیت اسطورهها در دنیای امروز: ج.ف.برلین در مقدمهی کتاب اسطورههای موازی میگوید: «زبان متعارف مردم غربی به صورت روزمره از اصطلاحاتی برگرفته از اسطورهها ،به خصوص …
بیشتر بخوانید »چند شعر از لانگ لیو (۱۹۸۰، تایلند) /برگردان: فائزه پورپیغمبر
لانگ لیو (متولد ۹ سپتامبر ۱۹۸۰) شاعر و نویسندهی مشهور استرالیایی است. او در اردوگاه پناهندگان تایلند به دنیا آمد، جایی که والدینش از بیم رژیم سرخ خمرهای کامبوج به آن پناه برده بودند. آنها در سال ۱۹۸۱ به استرالیا …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “عطــر خـوش چــای” نوشتهی فریبا عنابستانی
مامان میلهای بافتنی را توی دستهایش جابهجا میکند. نخ دراز کاموا را هزار دور میپیچد دور انگشت اشارهاش و دوباره شروع میکند، یکی زیر، یکی رو… نگاهم زل شده روی چین و چروکهای صورتش که حالا دیگر قابل شمردن نیستند. …
بیشتر بخوانید »چهار شعر از ایوب احراری
۱) به جهنم در دسترس که نباشی فیلمت میکنم که خندهات کنند یا شعری که سوژهات کند خواهی نخواهی میخواهمت نه برای اینکه بردهات کنم به تو محتاجم مثل آدم گونهات سیب سرخ اینبار من زمینیات میکنم پس بگو به …
بیشتر بخوانید »مقاله “مادرانگی آلوده: مطالعهی روایی زندان بهمثابهی نهادی آلوده و غریب” نوشتهی تی فردریکسون/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
چکیده مطالعهی حاضر چگونگی تجسم خیالی زندان را در ساحت یک مسالهی ساختاری-فرهنگی مورد بررسی قرار داده و همزمان با استفاده از روشهای روایی از زندان بهعنوان یک امر واقعی و خیالی در خلال روابط پیوستهی اجتماع با و دربارهی …
بیشتر بخوانید »شعری از “حدیثه سفری”
برای زنی که به آشوب میکشد غنچهای بخر که وقتی سر از آب میآوری بیرون گل شود! مجنون میمیرد و من لیلای فرهاد دیگری که دستش بدون مرز آلوده به میهنی دیگر است دیگر به یاد نمیآورم کشتارگاهی که سرود …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “چشم شهلایی” نوشتهی سحر حسنوند عموزاده
هر شب رأس ساعتِ هشت صدای جیغِ همسایه بالاییمان بلند میشود. من گوشهایم را میگیرم تا بهقول مادر زبالهدونی کسوناکس نشوم، اما مادر در این چندوقت تا صدایشان را میشنید پنجرهها را میبست؛ در تراس را چفت میکرد؛ دستمال بلندی …
بیشتر بخوانید »