چرا همه دربارهی فرهنگ حرف میزنند؟ آنهم زمانی که مسائل نسبتا مهمتری برای بحث هست. این ایده که همه چیز فرهنگی است، ایدهای که اینک در بینِ بخشهایی از جناحِ چپ غرب مُدِ روز است، به آموزهای تعلق دارد که …
بیشتر بخوانید »رویای عمو ژیژک _ مصاحبه با «نینا کراینیک»
متن پیشرو مصاحبه سال ۲۰۱۷ الکساندغ ژیلبغ (Alexandre Gilbert) با نینا کراینیک (Nina Krajnik) روانکاو و فیلسوف اسلوونیایی، بنیانگذار «انجمن روانکاوی لاکانی اسلوونی» و موسسه آکهغون (Achéron) لیوبلیانا است. ترجمه انگلیسی به فارسی این مصاحبه به عهده «هادی یوسفی» بوده …
بیشتر بخوانید »شعر «تعارف» نوشتهی مرجان دشتی شولی
تعارف یک تکه از دو قسمت مساوی یک لایه از شکم یک لایه از پوستش میکند و اضافه را در بشقاب چاقو در دستش تعارف میتراشد برام تعارف همان گاز معروف نبود که برای آن سیبزمینی پوست میکند حوا؟ حالا …
بیشتر بخوانید »شعر «کتاب مقدس» از بیات سیگریددوتر/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
کتاب مقدس قبل از ترک کلیسای جامع بعد از تشییع جنازهی یک دوست، برگشتم دوباره و دیدم *مونسنیور به آرامی انجیلش را میبوسد. قلبم به این مهربانی با اشتیاقی درخور پاسخ داد. اما تصور گناه اولین به قیمت اولین حامی …
بیشتر بخوانید »شعر “شرححالنویسی” از “ویسواوا شیمبورسکا”
چهچیز لازم است؟ باید درخواست نوشت باید زندگینامه را ضمیمهی آن کرد. زندگی چه دراز باشد چه کوتاه زندگینامه باید کوتاه باشد. انتخابِ رویدادها و ایجاز در آنها ضروری است به جای مناظر باید به نشانی آنها اکتفا کرد و …
بیشتر بخوانید »مقاله “اخته کردن یا گردنزنی” از “هلن سیکسو”
در باب تفاوت جنسی: اجازه دهید تا سخن خود را با اشارت کوتاهی [به داستان زئوس و هرا] آغاز کنم. روزی زئوس و هرا، آن زوج والامقام، در حین یکی از مشاجراتی که مدام بین آنها رخ میداد[۲] –مشاجراتی که اتفاقاً …
بیشتر بخوانید »خوانشی دیگر از شعر عارف حسینی نوشتهی منصور بابالویان
خوانشی دیگر از شعر عارف حسینی نوشتهی منصور بابالویان 《تاکسی》 تهران به تهِ رانش مینازد… من این کوچه را سر و ته کردهام… خیالی که از تو گذشت، از همه چیز گذشت… باد، باران، یاد یاران، گور پدر مردهای که …
بیشتر بخوانید »مقاله “تردید در عشق” از “جودیت باتلر”
“تردید در عشق” در آن هنگام که اتفاقی با کسی آشنا میشوم – در آن هنگام که کسی خواهانِ شناختن من است یا بهراستی در من دلیلی برای عشقورزیدن مییابد – میپرسم ایدۀ من در باب عشق چیست، و همیشه …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «من آن گاوم» نوشتهی ساحل نوری
من آن گاوم جرینگ جرینگ… نعرهی جمعیت صدای مرگ میدهد، مخلوط پوست و خون از لابهلای زنجیرهایی که حالا قرمز شده… جرینگ جرینگ… تنهای لخت، لرزش سینهها، تلوتلو میخورند… جرینگ جرینگ… عرق و جوراب نشسته قاطی با گلابی که بوی …
بیشتر بخوانید »شعر «مست هستیم» از یانیس ریتسوس
مست هستیم ما مست از سخنانی هستیم که هنوز به فریاد در نیاوردهایم مست از بوسههایی هستیم که هنوز نگرفتهایم از روزهایی که هنوز نیامدهاند از آزادی ای که در طلبش بودیم از آزادی ای که ذرهذره به دست میآوریم …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه«سفارش یک الهه از پشت تلفن» نوشتهی فرانک هینتون/برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
تلفنی پس از بوقهای ممتد پاسخ داده میشود. کندرا: شرکت پشتیبانیانگیزشی، اسم من “کندرا”ست، چگونه میتونم کمکتون کنم؟ فرانک: آه، سلام، بله. در رابطه با آگهیتون، سرویس ارائهی الهه تماس گرفتم. توی روزنامه دربارهاش خوندم. کندرا: بله، خانم، چی میخواین …
بیشتر بخوانید »داستان “اتفاقاتِ بیمعنا” از “امیر علیپور”
“اتفاقاتِ بیمعنا” اخبار صبح هنوز تمام نشده که با قیافهی به هم ریخته روبروی او نشسته بودم. شوکه یا ناراحت؟ نمیدانم، شاید هر دو. نمیتوانستم یا حتمن نمیخواستم به حمید نگاه کنم. حالا میفهمم چرا پشت آن تاریخ و یادداشتها …
بیشتر بخوانید »