مادرم شلوارش را پایین کشید و روی زانوهایش نشست. دلپیچه امانش را بریده بود، کمی منتظر ماند و بعد لای پاهایش را نگاه کرد. مرا دید که لرزان و ترسان از او آویزان شدهام. زوری زد و مرا پس انداخت. …
بیشتر بخوانید »شعر “گودبای پارتی” نوشتهی مهدی قاسمی شاندیز
“گودبای پارتی” مثل هالی که حال ندارد در میروم از بین خالی که برنمیگردد از هند تا در آخرین سفر برقصد با دریا مانترا که سفرهای گود کرده لای پای کمونیسم صدفهای روی میز شور نیست شور میکنند و تنی …
بیشتر بخوانید »مقاله «تاریخ زشتی» از زبان «اومبرتو اکو»
اگر از شیطان بپرسید زیبایی چیست، او خواهد گفت یک جفت شاخ، چهار پنجه، و یک دم. زشتها همیشه در تاریخ منفور بودهاند. افلاطون میگفت نباید دربارۀ زشتیها حرف زد، چون روح را به فساد میکشانند. اما از زمان افلاطون …
بیشتر بخوانید »شعری از «وحید پورزارع»
تاس به هر عدد که بیفتد رذالت این جهان است و رفاقتِ معصوم انگشت دارم از تهِ استکانی به تو نگاه میکنم که زیباتر اگر نباشی وارونه نشستهای در این رابطه که حکم مسلم است و عاشق اگر منم پی …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “جواندرد” نوشتهی میلاد خدابخشی
_مرتیکه رو ببینا! سهطبقه خونه رو جوری چیده روی هم که انگار مستراح طبقاتی ساخته؛ خب مگه مجبوری آخه؟ نه! میخوام بدونم کی تورو مجبور کرده حیات خلوت درست کنی سرِ چهلمتر زمین؟! باید از وسط این خرابشده راه پله …
بیشتر بخوانید »مقاله “ویروس کرونا ضربهی «کیل بیلی» به سرمایهداری است و میتواند منجر به بازآفرینی کمونیسم شود” اسلاوی ژیژک
شیوع رو به گسترش اپیدمی ویروس کرونا از طرفی موجب به راه افتادن اپیدمیهای وسیعی از ویروسهای ایدئولوژیکیای شدهاست که در بطن جوامع ما خاموش و نهفته بودند: اخبار جعلی، تئوریهای توطئهی پارانویایی و فورانهایی از انواع نژادپرستی. نیاز موجه …
بیشتر بخوانید »مقاله «شرحی بر بازگشت به زادبوم» از «مارتین هایدگر»
از دانستنْ اندک و اما از شادیْ فراوان به فانیان ارزانی شده است هولدرلین از همان عنوان شعر پیداست که هولدرلین از بازگشت به خانه سخن میگوید. این نکته ناگزیر ما را به فکرِ رسیدن فرد به خاک وطن و …
بیشتر بخوانید »شعر “چگونه سنگ صدایش را پیدا کرد” نوشتهی مونیزا الوی
چگونه سنگ صدایش را پیدا کرد عمرها مانده بودیم منتظر تا صداى سنگ درآید تعحب داشت اگر مىگفت چیزى که ارزش نوشتن داشت اما پس از جنگِ جنگها به ته خط رسیده بود دردناک و صدایش درآمد آرام مثل صاف …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “بدون هیچ شاهدی” نوشتهی سزار آیرا/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
شرایط بهگونهای رقم خورد که مجبور به گدایی در خیابان بودم. از آنجاکه درخواستهای مستقیم و صمیمانه بیاثر بودند، به استفاده از مقداری حیله و فریبکاری متوسل شدم. برای مثال، وانمود کردم که فلج، نابینا و یا مبتلا به بیماری …
بیشتر بخوانید »روانشناسیِ علمی: میدانی بحرانزده، مصاحبه با «کارل راتنر» _ سهراب رضوانی
مقدمه: ما در دورانی زندگی میکنیم که میدانهای مختلف اجتماعی به اشغالِ سرمایه و منطقِ کسب سود در آمدهاند. کالاییسازی دانشگاه چندین دهه است که فعالیتهای آکادمیک، اعم از پژوهشهای علمی، آموزش دروس، فعالیتهای صنفی و …، را به ابزاری …
بیشتر بخوانید »شعر “به سلامتی باغهای معلق انگور” نوشتهی الیاس علوی
«به سلامتی باغهای معلق انگور» خدا کند انگورها برسند جهان مست شود تلوتلو بخورند خیابانها به شانهی هم بزنند رئیسجمهورها و گداها مرزها مست شوند و محمّد علی بعد از هفده سال مادرش را ببیند و آمنه بعد از هفده …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “میخواهم قلقش بیاید دستم! “نوشتهی جی. دی. سلینجر
توضیح: این داستان یکی از کارهای جی. دی. سلینجر است که در سال ۱۹۴۲ در یکی از نشریات ادبی آمریکا چاپ شده است. * * * این کشور یکی از آیندهدارترین مردان جوانی را که تا به حال در بازی …
بیشتر بخوانید »