مازوخ نه دستاویزی برای روان پزشکی یا روانکاوی است، و نه حتا فیگور برجسته و خاص مازوخیسم. چراکه فاصلهی خود با تمامی تفاسیر بیرونی را حفظ میکند. نویسنده بیشتر یک پزشک است تا بیمار، او یک تشخیص پزشکی را ارئه میدهد، …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 26, 2020 مقاله ۰
مازوخ نه دستاویزی برای روان پزشکی یا روانکاوی است، و نه حتا فیگور برجسته و خاص مازوخیسم. چراکه فاصلهی خود با تمامی تفاسیر بیرونی را حفظ میکند. نویسنده بیشتر یک پزشک است تا بیمار، او یک تشخیص پزشکی را ارئه میدهد، …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 25, 2020 شعر جهان ۰
همین دیشب در شنهای روان خودم را که میشد غرق دیدم تخت میافتاد به یک سو مدام جای امنی نبود حتی روی عرشه ی بالشی که دختری مثل درختی با دستهای مصلوب ایستاده بود روی پنجهی پاهاش و گذاشته بود …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 25, 2020 داستان ۰
دقیقن همان روزی که سرما روی سر و کول آدم چمبره میزد و سوز میشد توی صورت و برف، رد خیسی روی یقه جا میانداخت و در خیالِ کبوتر، سرِ رهگذر جایی برای ریدن بود و اگزوز تمام ماشینها غِرغِر …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 25, 2020 مقاله ۰
اگر میخواهید آزاداندیش و مخالف استبداد باشید، یکی از لوازم اصلیِ کارتان نقلقول از جورج اورول است. باید اینجا و آنجا، مظاهر ۱۹۸۴ را بیابید و یکی دو نفر را هم برادر بزرگتر بدانید. درواقع خیلی از سیاستمداران فعلی هم …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 23, 2020 شعر ۰
تلفن زنگ میزند سلام میکند پیراهنم گیج میشود هفت بار میدواندَم.. زیر پوستم جوی خون خیابانها تا قلبم قلبم تا خیابان ها.. دستم فرار میکند تا باغچه پایم را از دست دادهام و اصلاً عجیب نیست.. ابری جیغ میکشد! گوش …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 18, 2020 شعر ۰
پس من کجا نشستهام بر داغداری تنهای چوبی که در غارتِ نیزار خواب پنجهزار پرنده روشن میبینند چیزی از آتش بر گلوی تو نشسته است صدا که میزند ببین صدا که میزند بیا مُشت کوچک پرندهای از جیبهاش بیرون میریزد …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 18, 2020 داستان جهان ۰
خیلی خوشم میآید که بنشینم توی سینماهای ارزان آمریکا که مردمش با تماشای فیلم، الیزابتی زندگی میکنند و الیزابتی میمیرند. توی خیابان مارکت یک سینما هست که آنجا با یک دلار میشود چهارتا فیلم دید. اصلاً اهمیتی برایم ندارد که …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 18, 2020 داستان ۰
همه ما را تنگ هم چپانده بودند داخل کامیون زوار در رفتهای که هر وقت از دست اندازی رد میشد، چهارستون اندامش وا میرفت و ساعتی بعد تختهبندها جمع و جور میشدن دور ما، یله میشدیم و همدیگر را میچسبیدیم …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 17, 2020 شعر ۰
میخواهی نخستین نفر باشی نخستین صدایی که فُرم صمیمانه میگیرد زنگ میزند وُ تبخیر نوروز را در فراگیری بیماری بَرملاء میکند میخواهی همیشه نخستین باشی دست از عاداتِ هزارساله بَرنَداری مُدام گوشاَت را از پیشبینی حوادث دِرو کنی از هوش …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 16, 2020 شعر ۰
“سنگربندی” وقتی که شانههات زلزله میکند ویرانیام حتمیست چقدر و سنگری صورتت را مثل این شعر میکند سپید سی و دو سنگ به موازات چاهی که برآمده نفتش را کردهام استعمار منی که دهانم در انهدام بود در جنگ تنبهتن …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 14, 2020 مقاله ۰
تا کنون هیچ کس معلوم نکرده که یک بدن قادر به انجام دادنِ چه کارهایی است. _اسپینوزا، کتابِ اخلاق_ ماشینِ سرمایهداریِ جدید، سامانه یا دیسپوزیتیفی[۱] است مشتمل بر همهی ابعادِ زیست_سیاسی که شکلِ جدیدی از سوبژکتیویته و نظمِ اجتماعی …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 14, 2020 شعر ۰
سکوت، دستهگلی بود میان حنجرهی من ترانهی ساحل، نسیم بوسهی من بود و پلک باز تو بود. بر آبها پرندهی باد، میان لانهی صدها صدا پریشان بود. بر آبها، پرنده، بیطاقت بود. صدای تندر خیس، و نور، نورتر آذرخش، در …
بیشتر بخوانید »