تا میآمد خودش را از فشار تنه و شانه نجات دهد، یا میان آن جمعیت چفتشده خود را به چپ بکشاند، در انبوه آن خیل عظیم رفته بود در منتهیالیه سمت راست که خلاف میلش بود. هیچ اختیاری نداشت، میبردندش. …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “آه زمین، اگر فراموشت کنم” نوشتهی آرتور سی. کلارک
وقتی که ماروین ده ساله بود، پدرش او را از میان راهرویی طولانی که از میان نیروگاه و مرکز فرماندهی میگذشت و طنین گامها در آن میپیچید عبور داد تا این که بالاخره به بالاترین طبقه رسیدند و در میان …
بیشتر بخوانید »شعر «آخرین بلیط» از «گراناز موسوی»
شبی که بلندترین راهِ شیری از تو میرقصید دکمههای صدفی به چه کار میآمد؟ سیاه پوشیدهام که سپیدم کنی و گونههایم را سرخ. گولِ خامهدوزیها را نخور هنوز همان غارنشینم که خدا با برگ مو خجالتم داد از وقتی رفتهای …
بیشتر بخوانید »مقاله «هگل و حلقهی شادخواری باکوسیِ حقیقت» از «هوارد کِینز»
حقیقت حلقۀ شادخواری باکوسیای است که در آن هیچ عضو نامستی یافت نمیشود. و از آنجایی که هر عضو، به محض اینکه جدا میشود، بلافاصله عضویتش را در حلقۀ شادخواری منحل میکند، خودِ حلقۀ شادخواری در حالتی از سکونِ شفاف …
بیشتر بخوانید »شعر «از اولین روزهای تابستان به تو فکر میکنم» از «رزانا لیکاری»
هر شب بپای چرخیدن پنکهام بر سقفی سفید هر دوری شعلهی شمع را متاثر میکند که از موم نرم دانه مروارید بر میز پاتختیام میچکد بازهم چون آفتاب بیرمق دیوار روز را میخواهم به انتها برسانم اقیانوس خیلی دورها قرار …
بیشتر بخوانید »مصاحبهی «آنتونیو نگری» با «ژیل دلوز» دربارهی جایگاه سیاست
ژیل دلوز: مهم «شدنِ انقلابی» است تأمل در باب سیاست و نقد نهادهای مستقر دو مضمون اصلی تفکر دلوز هستند. ژیل دلوز در این مصاحبه به بیان این مطلب میپردازد که چرا به سیاست پرداخته و سیاست چه اهمیتی در …
بیشتر بخوانید »چند شعر از سیمونز رابرتز (Symmons Roberts)
بیوگرافی: مایکل سیمونز رابرتز(۱)، شاعر و نویسنده انگلیسی است. او در سال ۱۹۶۳ در شهر پرستون استان لانکشایر به دنیا آمد و مدرک فلسفه و الهیاتش را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. از رابرتز تاکنون هفده مجموعه شعر منتشر شده …
بیشتر بخوانید »مقاله «عقاید افراطی میتواند ساختار مغز افراد را تغییر دهد» از «الی کانتی»
خیلی از ما ممکن است در دورههایی از زندگیمان تحت تأثیر جو زمانه یا دوستان و اطرافیانمان به چیزهای عجیب و غریب معتقد شویم. معمولاً در گذر زمان آن فکرها از سرمان میافتد و زندگیمان به راههای تازهای کشیده میشود. …
بیشتر بخوانید »مصاحبه “دموکراسی، نولیبرالیسم و دیوارهای مرزی: گفتوگو با وندی براون درباره نظریه سیاسی و زندگی و آثارش”
وندی براون (متولد ۱۹۵۵)، نظریهپرداز سیاسی و استادتمام علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیا (برکلی) است. حوزه کار او در زمینه نظریه سیاسی مابعد فوکویی، مطالعات انتقادی حقوق و نظریه فمینیستی است. او با خوانشی تازه از مارکس و فوکو پارادایمهای …
بیشتر بخوانید »شعری از شاملو/ برگردان انگلیسی: مروارید اکبری احمد
آن که میگوید دوستت دارم خیناگر غمگینیست که آوازش را از دست داده است ای کاش عشق را ، زبان سخن بود… هزار کاکلی شاد در چشمان توست هزار قناری خاموش در گلوی من عشق را ،ای کاش زبان سخن …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “صدایی که مرا برد” نوشتهی معصومه عالی
_ لعنت به شما، کار و زندگیمو ازم گرفتین، کاه و یونجهتون زیاد شده جفتک میندازین؟! ….. از پشت پنجره به عقب رفتم،صدای مرگ بر شاه ، مرگ بر شاه توی سرم پیچید، روی مبل نشستم و گوشی تلفن را …
بیشتر بخوانید »یک شعر از «اسماعیل علیپور»
هیچ هم اتفاقی هیچ هم اتفاقی نیست آمدن این گنجشکها روی شاخههای من دارند چیزی چیزی دارند میگویند زیر دست من و این درختان که افتادهاند پشت سر هم ردیف هیچ فعلی ندارند و هیچ فعل فرقهای هم ندارم من …
بیشتر بخوانید »