میشل فوکو بر خلاف دوست صمیمیاش، ژیل دلوز، سینهفیلی تمام عیار نبود و هرگز کتابی درباب سینما ننوشت. اگر فیلمِ چشمنوازِ من، پییر ریوییر …، ساختهی رنه آلیو، که بر اساس کتاب بررسی پروندهی یک قتل فوکو ساخته شده را …
بیشتر بخوانید »مقاله «لاکان در میدان علوم اجتماعی: آیا با لاکان میتوان جامعهشناس بود؟» اثر «کامران مرادی»
تدبیر کند بنده و تقدیر نداند/ تدبیر بنده به تقدیر خداوند نماند بنده که تدبیر کند پیداست چه بیند/ حیله کند لیک خدایی نتواند [۱] آیا با لاکان میتوان جامعهشناس بود؟ استاوراکاکیس در کتاب لاکان و امر سیاسی پرسش مشابهی …
بیشتر بخوانید »شعری از «مهرداد مهرجو»
با دست روی دست گذاشتن کی به کجا میرسد با این دست رو دست که رو بازی میکنی هر دستی را که هر دستی را نمیبرد را میگیری و میگیرد از پی هم باز میگردد دست به دست هم دست …
بیشتر بخوانید »نقد مجموعه شعر «شاهد بیاورید کمی هم شیراز» از «م. عباسی»/ منتقد: «میلاد خدابخشی»
شعر رسانه است، بستر گردهمایی نشانهها. این مجموعه را یک شهر در نظر میگیریم؛ شهری که در آن مسافری یکسر بیگانهایم. مخاطبی که از” ترمینال ” وارد شهر میشود، غریبهای که تابلوها را میبیند. اسامی در این مجموعه سطرها را …
بیشتر بخوانید »شعر «بدنی پر از جراحت» نوشتهی «تیرداد نصری»
بدنی پر از جراحت پنهان و آشکار… دهانی خونین که یک بار به تبسمی فرخنده دستهگلی پیشکش آزادی هدیه کرد… چشمانی باز با نگاهی ثابت… این منم افتاده در کوچهپسکوچههای فورست گیت لندن؟ من اما در میهنم هستم همچنان که …
بیشتر بخوانید »چتفیکشن «به حساب احسان» از «شکیبا معظمی»
(۷:۰۵ صبح) K2 : بچهها من دارم میرم پیش مشتری جدیف K2 : جدید* U5 : اوووو. از کجا پیداش کردی؟ K2 : یه رازه 😏 U5 : نخوردمش که W9 : هنوز قبلیه حساب نکرده بعدیو پیدا میکنیا ناقلا …
بیشتر بخوانید »نقد مجموعه شعر «مرگ از مدام» از «احسان هاشمی»/ منتقد: «مهدی قاسمی شاندیز»
مفهوم روزمرگی در سرتاسر زندگی انسان رخنه کرده است و مسئلهی تکرار براساس تعریف فرد از زندگی موجب از خودبیگانگی وی با خود وجودیاش شده و در نتیجه جایگاهش درعالم گم میشود. در ارتباط با این حقیقت وجودی فرد، مارتین …
بیشتر بخوانید »مقاله «نژاد، طبقه، تراژدی. نیچه و خیال اروپا» نوشتهی «آلبرتو توسکانو» ترجمهی «مراد فرهادپور و بارانه عمادیان»
تلاش برای وحدتبخشیدن به اروپا و تبدیل آن به فرمانروای زمین… در مرکز فلسفه نیچه جای دارد و نه در حواشی آن. کارل لویت، «نیهیلیسم اروپایی» همگونسازی انسان اروپایی فرایند عظیمی است که نمیتوان مانع آن شد: آدمی حتی باید …
بیشتر بخوانید »نقدی بر شعر «جنگل» از «منصور بابالویان»
شعر «جنگل» لم دادهام بر تخت با جنگلی بر سر که خواب ندارد شاخههاش شانه نمیشود این راه که مثل پیچ حیران رسیده به و سبقت گرفته از منی مثل او که در دلش ماری مادری و حتا پلهای نیست …
بیشتر بخوانید »شعری از “ساناز مصدق”
هرچه جان میکَنَد باران رساناتر نمیشود اقیانوسِ میانمان و نمیرساند لبهات به من که مثل یک بطری کانادا دِرای افتادهام وسط اینهمه برف نارساناست اینهمه سیمِ لخت که میانِ ماست میانِ ما اینهمه گوشت پلاستیکیِ با استخوان سفید که مثل …
بیشتر بخوانید »مقاله “جستوجو از نقطهی صفر” نوشتهی “موریس بلانشو” ترجمهی “فرامرز ویسی”
جستوجو از نقطهی صفر [۱] نوشتهی موریس بلانشو برگردان از فرامرز ویسی چه کتابها و نوشتهها و زبانهایی وجود دارند که بدون اطلاع و آگاهی ما، باعث دگرگونیهای گستردهای میشوند که همیشه هم، بر ضد سنتهایمان هستند و کتابخانههای ما …
بیشتر بخوانید »چتفیکشن “سفر” از “هلاله محمدی”
فاطمه: سلام هلی خوبی؟ هلاله: سلام فاطی جون تو خوبی عشقم؟ فاطمه: مرسی بخوبیت، فردا چند شنبهس؟ آوات: سلام فاطی آوات: هیلو هلی آوات: ٱه منم نمیدونم چند شنبه س😁 هلاله: درود خوبی؟ دوشنبهس فاطمه: آوات آخه تو میدونی دیشب …
بیشتر بخوانید »