خانه / شعر (صفحه 11)

شعر

شعر کال از لیلا بالازاده

“کال” من اولین بارِ پدرم بودم دستِ کجِ لیلا دراز شد و سیب کال را… نرسیدم… من هر چه دویدم هر چه تیک‌ هر چه تاک نرسیدم… مادرم ویاگرا پای درختِ سیب ریخت و من انحراف را به جان زاویه‌ها …

بیشتر بخوانید »

شعر نقاب از پویان فرمانبر

نقاب هیچ شعری مثل درواقع واقعی‌تر از چه‌طور بگویم نیست درواقع شاعر مثلْ نیست همان خالص که منطقن حرفی نمی‌زند تا حرف‌های دیگری بزند ما گم‌شده در راه‌یم یعنی اینکه توراه‌یم و نمی‌شویم همانطور که می‌دانید شاید بزک حقیقتن تنها …

بیشتر بخوانید »