خانه / شعر (صفحه 11)

شعر

شعر شالِ بلندِ قرمز از عارف حسینی

«شالِ بلندِ قرمز» که سه متر شال را دور سرت آویزان کنی که مریم منصفی باشی مسیح نو خلق کنی این قیر و شن‌ها را نبودنی کنی، بودنی کنی من از خطرت بیرون رفته نتوانم مبل در من فرو ملیکا …

بیشتر بخوانید »

شعر طاغی از مرجان دشتی

طاغی لانه‌ای کاشته‌ام گذاشته‌ام در اتاق که مثل چاله‌ای مچاله کند مرا در منی که اتو گرفته باشد زیر چروکی‌اش را و انداخته باشد روی چوبی که زمین نخورد به شخصیتم بر نمی‌خورد به آنکه وقتی تنش می‌روم به تنگی …

بیشتر بخوانید »

شعر کال از لیلا بالازاده

“کال” من اولین بارِ پدرم بودم دستِ کجِ لیلا دراز شد و سیب کال را… نرسیدم… من هر چه دویدم هر چه تیک‌ هر چه تاک نرسیدم… مادرم ویاگرا پای درختِ سیب ریخت و من انحراف را به جان زاویه‌ها …

بیشتر بخوانید »

شعر نقاب از پویان فرمانبر

نقاب هیچ شعری مثل درواقع واقعی‌تر از چه‌طور بگویم نیست درواقع شاعر مثلْ نیست همان خالص که منطقن حرفی نمی‌زند تا حرف‌های دیگری بزند ما گم‌شده در راه‌یم یعنی اینکه توراه‌یم و نمی‌شویم همانطور که می‌دانید شاید بزک حقیقتن تنها …

بیشتر بخوانید »