خانه / شعر / شعر برق از لولیا قهرمانی

شعر برق از لولیا قهرمانی

“برق”

دست روی سر
و برقِ چشم‌ رو به دوربین
عجب سعیدِ بکری‌ست
توی این عکس
حیف که برق
دست پیش گرفت
و طوری پس افتاد سعید
که دست‌به‌سر نشد مرگ
اصلن چرا چگونه
برای چه برقی که خوابید توی چشم
یک‌کاره رسید به قلب
قلب هم منفجر شد
مثل هیروشیما
یا شیما
که بعد از سعیدش، مدام
ضجه زد تنهایی‌ش!؟
راستی
چه عکسی گرفت مرگ!

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *