خانه / شعر / شعر سکسکه از ایمان رحمانی

شعر سکسکه از ایمان رحمانی

خانم؟ اجازه می‌دهید اینجا؟
با لقمه چرب و چیلی که برایم‌ گرفته
چه کنم!
صدایی که تند از گوشم می‌گذرد دعوتم می‌کند به نشستن
کمی طول می‌ کشد صدای نشستن‌ام را بنشانم
به حرف می‌گیرم او را و دستم را طوری در هوا می‌گذارم
که جای انگشت چند کلمه باقی بماند
بعد خانم که حالا حالاها کار دارد با ما
دستم می‌گیرد و منتظر!
لابد او هم منتظر است عین من
که زودتر از او سر قرار رسیدم
بی قراری‌اش را به سمق کسی برساند
کلمه که از سرم می پرد
دستم می‌گیرد و بر جای قبلی
که قلبم بر طپش‌های بعدی‌ام واقف بود
می‌نشاندم
کلمه را طوری در دهان گذاشته‌ام
که سکسکه تنها از پس این شعر بر می آید

چاپ در شماره‌ی سیزده مجله غروب

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *