دست و دلم به هیچ کاری نمیرفت. این قرصهای لعنتی قدرت فکر کردن را از آدم میگیرند. تمام روز را یا خوابی یا پشت سیستم به فکر خوابیدنی. طرف های ظهر است. گوشی را نگاه میکنم؛ دو پیام جدید آمده. …
بیشتر بخوانید »شعر قرار ما نه همین بود از منوچهر آتشی
«قرار ما نه همین بود» پارس کن سگ! مگر قرار ما نه همین بود که تو حضور غریبه را به من بچکانی/ بترسانی؟ پشت در است نمیشنوی؟ _ بویش را ! پشت در است و میتواند بی زحمتی عبور کند …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “آبجی خانم” از “صادق هدایت”
“آبجی خانوم” آبجی خانم خواهر بزرگ ماهرخ بود، ولی هر کس که سابقه نداشت و آنها را میدید ممکن نبود باور بکند که با هم خواهر هستند. آبجی خانم بلند بالا، لاغر، گندمگون، لبهای کلفت، موهای مشکی داشت و روی …
بیشتر بخوانید »مقاله “تفکر از منظر هانا آرنت” از “طاهر عابدی”
“تفکر از منظر هانا آرنت” هانا آرنت (۱۹۰۶-۱۹۷۵) نه تنها یکی از مهمترین فیلسوفان سیاسی قرن بیستم است، بلکه فیلسوفِ «قرن بیستم» نیز هست. برای او قرن بیستم و حوادث آن مسئله بود. آثار مهم او مانند توتالیتاریسم، آیشمان در …
بیشتر بخوانید »شعر “نه آسمان نه زمین” از “اکتاویو پاز”
“نه آسمان نه زمین” به دور از آسمان به دور از نور و تیغهاش به دور از دیوارهای شوره بسته به دور از خیابانهایی که به خیابانهای دیگر میگشاید پیوسته به دور از روزنههای وز کردهی پوستم به دور از …
بیشتر بخوانید »شعر باز/ماندهگان از مصطفی صمدی
باز/ماندهگان استعاره نیست افتادن تشبیه نه مجاز هرگز از اینجا که من ایستادهام تا آنجا که تو مرگ در جای ثابتی ایستاده است چه فرقی میکند تو غمگینتر باشی یا من جنگ به بازماندهگان مدال شجاعت نمیدهد و ما باز/ماندهایم …
بیشتر بخوانید »دو داستانک از شکیبا معظمی
منقضی “دویست و بیست، دویست و سی، دویست و چهل، دویست و … پنجاه!” کلمه آخری را جوری داد زد که انگار عدد مقدسی را کشف کرده. دست هایش را توی هوا پرت کرد و از قضا قفسه به جای …
بیشتر بخوانید »شعر ناکجا از مرجان دشتی
“ناکجا” نزدیکتر بیا من خانه توام و صخره نبضم که میزند بالا نزدیکتر بیا خاک دروغی از جنس زمین است که راست راست آدم میبلعد اما تو خاک نیستی خاکی نیستی که در گور تمام شوی از آب آمدی که …
بیشتر بخوانید »مقالهی متنها را متنها یاری کند؛ فراداستان تاریخ انگارانهی بورخس نگاهی کوتاه به داستان “جستوجوی ابن رشد” از پویا دمرچلی
مقدمه نوشتن این متنها را مدتها به تعویق انداختم زیرا هویت خاصی برایش متصور نبودم. آیا در حال نوشتن نقد یک داستان کوتاه بودم؟ اگر بله دقیقا از کدام شیوههای نقد پیروی میکردم؟ و اگر خیر پس چه میکردم؟ آیا …
بیشتر بخوانید »مقاله “خنده مدوسا” از “هلن سیکسو”
من باید از نوشتار زنان بگویم؛ اینکه چه خواهد کرد. زنان باید خود را بنویسند. باید از زنان بنویسند و زنان را به نوشتار آورند، از چیزی که با دلیلی مشابه، قانونی مشابه و هدف مهلک مشابهی از آن رانده …
بیشتر بخوانید »نقد شعری از جان صدرا نوشتهی لولیا قهرمانی
از سیارهای در دور دست که دست نمیرسید دورش کوبیدم به زمین چنان با سر که آن طرف زمین همه اینجا کسی ندانست اما زمینی نبودم مگر هرگز نمیخواند کسی دیوان دیوانهها زمین را قروق غرق میشوم هر سطر ساحل …
بیشتر بخوانید »شعر سرزمین از شیرکو بیکس
سرزمین پیش از برافراشتن پرچم من آزادی رنگهای آن را میخواهم پیش از سرود من استقلال واژههایش را میجویم پیش از رادیو من رهایی همهی صداها را خواهانم پیش از تلویزیون من خواهان استقلال جغرافیای همهی چشمهایم و پیش از …
بیشتر بخوانید »