درآمدی بر شعر و اندیشهی اکتاویو پاس کوسروف چانتیکیان ۱٫ شاعر اوکتاویو پاس، در مقدمهاش بر نخستین ویرایش کمان و چنگ سوالی را برابر ما و خودش میگذارد: «از آن روزی که سرودن اشعار را شروع کردم، برایم سوال بود …
بیشتر بخوانید »شعر “واقعیت رویای من است” از “بیژن نجدی”
“واقعیت رویای من است” واقعیت خوابهای من است خون رویای من برگتر از سبز – سبزتر از برگ گیاه که با دشنه تلکس خبرگزاریها خنجر کلمات روزنامه نمیریزد واقعیت رویای من است آنجا هیچکس نمیداند که سیلی چیست؟ و چاقو شرمنده …
بیشتر بخوانید »مقاله “عاملیت انسان چیست؟” از “چارلز تیلور”
“عاملیت انسان چیست؟” ۱ در این نوشتار میخواهم به بررسی این مساله بپردازم که مفهوم خود، یک انسان عامل و مسئول، مستلزم چیست. چه تفاوتی بین انسان و حیوان وجود دارد که ما خودمان را کنشگر و عامل میدانیم، اما …
بیشتر بخوانید »شعر «خون» از محمود درویش
«خون» خون و خون و خون در میهنت در نام من و در نام تو و در شکوفهٔ بادام، در پوست موز، در شیر کودک، در نور و روشنی، سایه و تاریکی در دانهٔ گندم و در نمکدان. تکتیراندازانی چیرهدست …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “گردنبند” از “گی دو موپاسان”
“گردنبند” او یکی از آن دخترهای زیبا و دلربایی بود که گه گاه از روی اشتباه سرنوشت، در خانواده کارمندی به دنیا میآیند. نه جهیزیه داشت، نه امید رسیدن به ارثیهای و نه وسیلهای که برای آن مردی ثروتمند با …
بیشتر بخوانید »شعر ” سیاهی بر سیاهی” از “سینا بهمنش”
” سیاهی بر سیاهی ” میپرسد چرا سیاه پوشیدهای؟ نمیبینی ؟ عروسی است باران دارد با لباسی سپید میآید حتی اگر تو نامش را بگذاری برفی که بر گورستان میبارد میگویم بی برفی سپید عید تا عیدمان زمستان است در …
بیشتر بخوانید »شعر “زنباش” از “میلاد خدابخشی”
“زنباش” عاشقتر از من است؟ به زنی که زندگی نامِ کوچکش با مردهای زیادی سرِ ستیز نداشته باشم اگر اینهم زندگی میشود آخر؟ به دردِ من که جز من نمیخورَد از هرکجا رفتم خودم را آنجا گذاشتم کسی برنداشت سر …
بیشتر بخوانید »شعر «در پاییز» از رضا براهنی
در پاییز شاخهها را زدهاند برگها را به زمین ریختهاند و شنیدم که زنی زیر لبش میگفت: « تو گنهکاری » باد باران زدهی زرد خزان « تو گنهکاری » دل من جنگل سبزی بود و در آن سر بهم …
بیشتر بخوانید »شعر “هرگز از یاد نبردیم آزادی و صلح را” از “یانیس ریتسوس”
“هرگز از یاد نبردیم آزادی و صلح را” حال چند سالیست که آوارهایم از جزیرهای خشک و بی آب و علف به جزیرهی خشک و بیآب و علفی دیگر در حال حمل چادرها بر پشتمان بیآنکه فرصت برپاکردنشان را داشته …
بیشتر بخوانید »مقاله “جامعهشناسی متن” از “پییر و. زیما”
“جامعهشناسی متن” (به مثابهی نظریهی ادبیات و فرانظریهی علمی) نویسنده: پییر و. زیما ترجمه: فرزانه ابوطالبیان چرا به جای اکتفا به رشتهی کمابیش نهادینهای همچون جامعهشناسی ادبیات یا هنر، از جامعهشناسی متن سخن به میان میآوریم؟ در «دربارهی جامعهشناسیِ …
بیشتر بخوانید »شعر «جغرافیا» از رائا آرمانتروت/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
جغرافیا ۱ به نوبت چاکراهایت را لمس کن و بگو: “هیچی منو شگفتزده نمیکنه.” ۲ هنگام تماشای سقوط بمبها در سوریه وخامت، و دلمشغولی را احساس میکنیم نه مثل قبل ۳ جان دان مینویسد: “تمام میکند مرا از آنجا که …
بیشتر بخوانید »مقاله “شخصیتپردازی در داستان” از “امیر شمس”
«شخصتپردازی در داستان» شخصیت کیست؟ تفاوت شخصیت با قهرمان در چیست؟ آدمی را در نظر بگیرید که کت و شلوار اتو کشیدهای به تن دارد و کیف چرمی قهوهایش را با کفشهای واکس خوردهاش سِت کرده است. نمای بیرونی این …
بیشتر بخوانید »