بابای من از دههی هشتاد مطلقاً چیزی نمیداند. برای درس علوم اجتماعی کلاس هفتم باید با او مصاحبه میکردم و او چیزی نمیداند. میگوید چیزی یادش نیست، از مدل ماشینها یا مدلهای مو، لباس، یا موسیقی آن سالها چیزی نمیداند. …
بیشتر بخوانید »مقاله «باززاییِ انسانیت یگانه رشدی است که برای ما دلپذیر است» از «رائول ونهگم»
ضربههای پیاپیِ آزادی بر اژدهای هفتسرِ سرمایهداری، این هیولای خفهکنندهی آزادی، کانونِ اختلالهای زلزلهوار را پیوسته به نوسان میکشاند. سرزمینهایی که نظامِ سودجویی جهانی رُسشان را کشیده است دستخوش طغیانِ جنبشهای شورشگرانه اند. و این امر آگاهی را وامیدارد تا …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «نیالا» از «حامد اسماعیلیون»
از مینیبوس پیاده شد. کوله را روی شانهاش چرخاند. ایستاد، سرش را بالا گرفت و دور و بر را تماشا کرد. گاری دستفروشها، شعارهای روی دیوار، صدای کرکر خندهی دخترهایی که به آنسو میآیند، سپور پیری که بغل وا کرده …
بیشتر بخوانید »مقاله «بازدعویِ آزادیمان برای آموختن» از «گوستاوو اِستِوا»
چند سالِ پیش در روستاها و محلهها –بهویژه در میان مردمِ بومی- ما شاهدِ واکنشِ رادیکالی علیهِ مدارس و آموزشوپرورش بودیم. تعدادِ کمی از آنها مدارسشان را بستند و معلمانشان را اخراج کردند. {اما} بسیاری از آنها از این نوع …
بیشتر بخوانید »مقاله “جادوی پشت جعبه/ نگاهی به کارکرد رسانه و تلویزیون” نوشتهی شکیبا معظمی
جان فیسک زندگی اجتماعی را «شبکهای پیچیده و همهجا حاضر از کدها» توصیف میکند. بنابراین با این دیدگاه میتوان با دستهبندی و درک کدها نسبت به جامعه شناخت پیدا کرد. دستهبندی شامل کدهای رفتاری (مربوط به تعیین هنجار و رفتار …
بیشتر بخوانید »مقاله «نظریه هنر قرون وسطا» از «هاگ بردین»
پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دورۀ قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق …
بیشتر بخوانید »شعر “رقص مرگ”نوشتهی مریش
رقص مرگ چشم که میریزد اکران میشود پا پرده اما سرخ روی پلک نفس میدهد چون دود که میپیچد میکشد بالا دمی را چارپایه زیر پا میدزدد نفس دم نمیدهد باز دم و نان گردن میزند هنوز داغ است استخوان …
بیشتر بخوانید »یادداشت «نوشتن، همواره نوشتن» از «هلن سیکسو»
من الجزایر را ترک گفتم. من پارهای از الجزایر هستم. هنوز هم پارهای از الجزایر هستم. من در الجزایر حبس گشتهام، با مردگانی که به لبهی خاطراتم چنگ انداختهاند. با بیشمار ناشناختگان مردهی الجزایری. با تن پدرم که به خاک …
بیشتر بخوانید »شعر “ای هفت سالگی ” نوشتهی فروغ فرخزاد/برگردان کوردی: هلاله محمدی
ای هفت سالگی ای لحظهی شگفت عزیمت بعد از تو هر چه رفت در انبوهی از جنون و جهالت رفت بعد از تو پنجره که رابطهای بود سخت زنده و روشن میان ما و پرنده میان ما و نسیم شکست …
بیشتر بخوانید »شعر «قصهی ناتمام» از «بیژن نجدی»
یکی بود یکی نبود شاید هم بود شاید چه بسیار بودند و فقط یکی بود که نبود با یکی بود و چه بسیار که نبودند مادربزرگ آغاز خاطرات ما با گیس بلند و سفید ایمان داشت که یکی بود یکی …
بیشتر بخوانید »مقاله «علیه فرهنگ عامهپسند» از «اون هولات»
آدورنو از برجستهترین چهرههایی است که به مخالفت با فرهنگ عامهپسند مشهور شده است. او را استاد دانشگاهی محافظهکار و متفرعن تصویر کردهاند که فقط باخ و موتزارت را موسیقیدان میداند و مردم را تحقیر میکند که به موسیقی شادِ …
بیشتر بخوانید »«گنج را برعکس خواندهایم» نگاهی به مجموعه شعر «تنفس مصنوعی» سرودهی حسین رضایی/ منتقد عارف حسینی
«گنج را برعکس خواندهایم» نگاهی به مجموعه شعر «تنفس مصنوعی» _سرودهی حسین رضایی، نشر تاک، کابل، ۱۳۹۶_ «تنفس مصنوعی» _نشانهای که در جلد مجموعه خودنمایی میکند و نقش پیرامتنی با آن دارد_، امدادی پزشکیای است که به فرد آسیبدیده داده میشود …
بیشتر بخوانید »