خانه / تیم تحریریه آنتی‌مانتال (صفحه 28)

تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

مقاله «نقش مخاطب در زوال هنر» از «بنیامین دیلم کتولی»

شاید اگر می‌خواستیم چند دهه‌ی قبل این مسئله را مطرح کنیم که بخش اعظمی از آسیب‌های هنری یک جامعه می‌تواند به حوزه‌ی مخاطبان هنر برگردد قول جازم ما در مبحث ریتوریک اثر قابل پذیرش نبود. اما از رولان بارت به …

بیشتر بخوانید »

یادداشت «نوروز فقط نوروز نیست» از «پویان فرمانبر»

نوروز امسال آغشته به مرگ و خون است. آغشته به تردیدی که نمی‌داند برای چه باید هنوز بأیستد، هنوز بجنگد! نوروز امسال تنهاست و ما که طبق معمول فقط دل خوش می‌کنیم، دل خشک کرده‌ایم به بودن و ساده‌لوحانه تنهاتر …

بیشتر بخوانید »

شعر «ترجیح می‌دهم» از «ویسلاوا شیمبورسکا»

سینما را ترجیح می‌دهم  گربه‌ها را ترجیح می‌دهم  درختانِ بلوطِ کنارِ رود وارتا را ترجیح می‌دهم دیکنز را بر داستایوفسکی ترجیح می‌دهم خودم را که آدم‌ها را دوست دارد بر خودم که بشریت را دوست دارد،  ترجیح می‌دهم ترجیح می‌دهم …

بیشتر بخوانید »

مقاله «جی.ال.آستین می‌پرسید: با کلمات چه‌کار می‌کنیم؟» از «گای لانگ‌ورث»

حرف‌های روزمره‌ای که به همدیگر می‌زنیم، یا توصیفی که از تجربه‌های معمولی‌مان ارائه می‌دهیم، در ظاهر ساده و روشن‌اند. به همسرمان قول می‌دهیم که برای شام خانه خواهیم بود. یا به همکارمان می‌گوییم که روز قشنگی است، و احساس می‌کنیم …

بیشتر بخوانید »

شعر “دستگاه فتوکپی” نوشته‌ی واشنگتن کوکورتو

فردا که بمیرم دست می‌کشم از سیاه و کمی بعد جدا از سیاهی‌ام بر می‌گردم به جهان به شکلِ دستگاه کپی دقت کنید! نه زیراکس کانن یا ناشواس فقط جنون ژاپنی‌ست که می‌تواند دستگاه‌اش را پرنده بنامد و من دستگاه …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه “زیر باران” نوشته‌ی احمد محمود

هوا که تا چند لحظه قبل تاسیده بود، رنگی نیمه روشن گرفت. خورشید پریده رنگ، از شکاف ابرها سرک کشید و تراکم ابرها را در هم ریخت. از شب قبل یک رگبار شدید پاییزی در شرف باریدن بود. گاهی گستره …

بیشتر بخوانید »

شعر “صندلی‌ در برف” نوشته‌ی جین هیرشفیلد

صندلی در برف سفید می‌شود صندلی در برف مثل هر چیز دیگری فربه… با این‌حال حال‌ش گرفته همیشه بیش‌تر از‌ تختی کلاهی یا خانه‌ای حتی تنها برای این‌ست صندلی تا متوقف کند برای هرکس لحظات کمی را که زودگذر‌ و …

بیشتر بخوانید »

مقاله «انسان در سایه معنا» از «ارشیا طاهری»

نیاز به معنا در تمام پس‌زمینه­‌ی سیر تکاملی بشر سایه افکنده است. مفهومی که پیش‌ران تمام فعالیت­‌های انسان از ابتدایی­‌ترین نیاز­های زیستی تا کرامات و ارزش­‌هاست و جریان زندگی ما را به‌طور اثرگذاری کنترل می­‌کند. معنا معمولن با “هدف” اشتباه …

بیشتر بخوانید »

نقد شعر “خمپاره” اثر هیوا باجور/ منتقد: لیلا بالازاده

خمپاره افتاده ام تخت مثل یک خمپاره لخت که هی گود می شود در خود من غمی بزرگم که هیچ کلمه ای  نام کوچکم را نمی گوید اما تو صدایم کن جنگ تا از یاد ببرم همه را این سطرهای …

بیشتر بخوانید »

شعر «سطر قبلی» نوشته‌ی پویان فرمانبر

‍ «سطر قبلی» کسی که در سطرهام پىِ نبود می‌گشت برگشت و موهاش را به باد داد تا بگردم پی چیزی که نیست برگشتم کسی اما نبود جز من نبودم و در موهام… در من همیشه چیزی هست که چیزی …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه “دنیای دلخواه” نوشته‌ی رابرت شکلی

آقای وین به پایان خاکریز طولانی که به بلندای شانه‌اش، از قلوه سنگ‌های خاکستری ساخته شده بود، رسید و فروشگاه دنیاها را در برابر خود دید. درست همان طوری بود که دوستانش گفته بودند: کلبه‌ی کوچکی که از تکه‌ای تخته، …

بیشتر بخوانید »

شعر «شرط‌بندی» از «مهدی قاسمی شاندیز»

فرقی نمی‌کند برنده اگر رو نیاید تاس نمی‌ریزم ریخت و مثل چرخ اسمی دوخت برای راست که هرچه بلد دروغ نیست حتا جنگ که در خانه نماند به صفحه زد تشر بی‌اما و اگر این کوچک دوپا روی مداری قرضی …

بیشتر بخوانید »