۱) در سال ۱۹۰۶ ارنست ینتش، روانشناس آلمانی، در مقالهای این فرضیه را مطرح کرد که ریشهی اصلی احساس غریب ترس در مواجهه با چیزهایی ناآشنا و کاملاً بیگانه عدم ورود آنها به ساحت شناخت و فهم عقلانی است. فروید …
بیشتر بخوانید »دو شعر از صدف حیدریان
۱) ای پریزاد نفرین شده در تاریکترین جای اتاق ای که مثل پیچکی دور دندههایم پیچیدهای و حالا شعر هم نمیتواند نجاتم بدهد در تنم بمان از خون گرمم لذت ببر و به این جهنم کوچک میان دو انگشتم سلام …
بیشتر بخوانید »کتاب «رتوریک در رمان» نوشتهی آنا-کارینا اشنایدر/ ترجمهی صفورا هاشمی چالشتری
آنا-کارینا اشنایدر، دانشیار دانشگاه لوسیان بلاگا سیبیو، در رومانی، دارای مدرک دکترا در نظریهی انتقادی و مدرک دکترا در مطالعات فاکنر از دانشگاه لوسیان بلاگا (۲۰۰۵)، و مدرک دیپلم در مطالعات آمریکایی از کالج اسمیت و مدرک کارشناسی ارشد از …
بیشتر بخوانید »چرا همچنان باید از «جامعه» دفاع کرد؟ یادداشتی از احسام سلطانی
بعد از قرن بیستم، و دقیقتر اگر بگویم بعد از جنگ دوم جهانی، رفته رفته حملات از سوی متفکران جدید به نخستین جامعهشناسان بیشتر شد. به نوعی آنها متهم بودند به تکگویی، جبرگرایی، نگاه خطی داشتن به تاریخ و… . …
بیشتر بخوانید »دو شعر از ویلیام باتلر ییتس/ مترجم: میلاد نصری
«وقتی که پیر شدهای.» وقتی که پیر و خاکستری شدهای و خوابآلود، سرجنبان کنار آتش، این کتاب را بردار و آرام بخوان، خیال کن نگاه لطیفی را که چشمانت زمانی داشت، و تاریکای عمیقش را؛ چه بسیاران عاشق شدند به …
بیشتر بخوانید »شعری از پوریا آرمانفرد
به مادرم گفتم هنوز میتوانی کِل بکشی؟ میتوانی آنوقت که بند کفشم را سفت میکنم صورتم را میپیچم و جوانیم را به سینه ی خیابان میزنم پشتم بایستی و هلهله کنی؟ بایستی و خیابان را برایم امن کنی بایستی و …
بیشتر بخوانید »کنشهای اجرایی و جنسیت برساخته: مقالهای درمورد پدیدارشناسی و نظریهی فمینیستی نوشته: جودیت باتلر/ مترجم: صفورا هاشمی چالشتری
[جودیت باتلر، استادیار فلسفه در دانشگاه جورج واشنگتن و نویسندهی کتاب «سوژههای میل: بازتاب هگلی در فرانسه قرن بیستم» است. او مقالاتی در زمینهی نظریهی پساساختارگرایی و جنسیت منتشر کرده است.] فیلسوفان به ندرت به بازیگری در معنای نمایشی آن …
بیشتر بخوانید »شعری از ژوزفین بیکن/ مترجم: مهشید وطندوست
ژوزفین بیکن (Joséphine Bacon) شاعر بومی کبک است که در سال ۲۰۱۹ کتابش پرفروش شد. ژوزفین بیکن همچنین مستندساز، ترانهسرا، مترجم و معلم از قوم اینو (Innu) در کبک کانادا نیز هست. او در ۲۳ آوریل ۱۹۴۷ در پِسامی متولد …
بیشتر بخوانید »شعر بلندی از زکریا رشیدی
پروانهای آبی بیرون پریده از دهان تو نامت را بر من تکرار میکنی و در اقیانوسی دوردست دزدان دریایی فیروزههایشان را برایت هدیه میآورند رویاهایم از دهان سگی وحشی آویزان شده بود و خون تا انتهای بلوار را با من …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “منم، پدرم!” نوشتهی نسترن سوادکوهی
در یک صورت میتوانم بیرون بیاورمش. یک صورت نامعلوم. یک صورتی که حالا بر من پوشیده است، اما عریان میشود حتماً. خودش که عریان است و دارد زیر تن من عرق میریزد. روسری را به دندان گرفته. عریان است اما …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه”لته زفاف” نوشتهی آیه اسماعیلی
خانه را از عمد خلوت کردهام. توی باشگاه، همان وقتی که مهمانها داشتند شام میخوردند، رودربایستی را گذاشتم کنار، صاف توی چشمهایشان نگاه کردم و سنگهایم را باهاشان واکندم”همینجا آخر عروسی است؛ یا قبل عروسکشان بروید سر زار و زندگی …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه”سحابی چشم او ” نوشتهی سیاوش انصاری
بعضیوقت نگاه کردن به نور آفتاب، بعضی هم اگر بوی شدید چاشنی و ادویه بهشان بخورد و یا وقتی موی ابرو و بینیشان را بکنند عطسهشان میگیرد. گلستان –مادرم- با بوی چوب، عطر گل، نور خورشید، بوی قهوه و هزار …
بیشتر بخوانید »