خانه / تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

گفتگوی هرتا مولر و گابریل لیچانو درباره‌ی زبان و تعریف مقاومت سیاسی/برگردان: غزال تشکر

«وقتی پایبندی به اصول شخصی کافی نیست» گفتگوی هرتا مولر و گابریل لیچانو درباره‌ی زبان و تعریف مقاومت سیاسی گابریل لیچانو – بورکهارد مولر – ۲۶ مه ۲۰۱۱ [در این مصاحبه هرتا مولر به‌طور علنی از روشنفکران رومانی به دلیل …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه “قمر در عقرب” نوشته‌ی مژده مشعل‌چی

ماژیک قرمز را برداشت و روی آینه‌ی اتاق مرد ریشو نوشت: توت فرنگی‌ام. اومدم بهت سر زدم. و از پنجره اتاق بیرون پرید. از خواب بیدار شد. تپش قلب شدیدی داشت. موهای بلندش خیس عرق به صورتش چسبیده بود. نور …

بیشتر بخوانید »

شعر “مردان پوک” نوشته‌ی تی. اس. الیوت/ برگردان: مهشید وطن دوست

I ما مردان پوکیم مردان پوشالی که بر یکدیگر تکیه داده‌ایم کله‌هایمان پر شده از کاه—آه! صدای خشک ما، وقتی در گوش هم نجوا می‌کنیم آرام و بی‌معناست چون وزش باد در علفزار خشک یا سریدن پای موش‌ها بر شیشه‌ی …

بیشتر بخوانید »

شعر “لایه‌های زیرین” نوشته‌ی مارلن تیسو/ برگردان: مهشید وطن‌دوست

*لایه‌ی زیرین* گاهی بی هیچ دلیل خاصی نیرویی را در خود احساس می‌کنم تا دریا را با قاشقی کوچک خالی کنم در آن‌جا آن لایه‌ی زیرین گنجینه‌های رها شده را پیدا می‌کنم داستان‌های فراموش شده بقایای تو چندتایی را پنهانی …

بیشتر بخوانید »

شعر”نامه‌‎ایی عاشقانه در عمارتی شعله‌ور ” نوشته‌ی آن سکستون/ ترجمه: صفورا هاشمی چالشتری

نامه‌‎ایی عاشقانه در عمارتی شعله‌ور [آن سکستون ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۴ ترجمه: صفورا هاشمی چالشتری] فاکسی عزیز، من در یک قفس هستم، قفسی که مال ما بود، پر از پیراهن‌‎های سفید و سالاد سبزیجات، یخ‎دانی به شیارهای شهوت‌‎انگیز ما می‌کوبید، فیلمی …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه “زیر درخت چنار” نوشته‌ی ریحانه علویان

مامان می‌گه بشین این‌جا جم نخور. هر شب می‌گه. ولی هر شب این‌جاش فرق می‌کنه. این‌جای امشب خنکه، بادش بوی خوب می‌ده، بوی درخت. مامان که گفت «بشین این‌جا»، صدا کلفته گفت «زیر درخت چنار». این‌جای امشب زیر درخت چناره. …

بیشتر بخوانید »

چهار شعر از احسان براهیمی

(۱) مسموم می‌کنم سلول‌هایم را با قرص-دودِ آرامبخش‌‌ها تا لذتِ خط خطی‌های تیغ بر پوست میل که درمی‌آوَرَد شیرابه‌ی اضطراب را لخته می‌شود آخرین درد در شاهرگِ گمان. (۲) آب چه اضطرابی داشت در کمر هستی چه عجول بود به …

بیشتر بخوانید »

“هیولا و امر غریب” یادداشتی از مهدی قاسمی شاندیز

۱) در سال ۱۹۰۶ ارنست ینتش، روان‌شناس آلمانی، در مقاله‌ای این فرضیه را مطرح کرد که ریشه‌ی اصلی احساس غریب ترس در مواجهه با چیزهایی ناآشنا و کاملاً بیگانه عدم ورود آن‌ها به ساحت شناخت و فهم عقلانی است. فروید …

بیشتر بخوانید »

دو شعر از صدف حیدریان

۱) ای پریزاد نفرین شده در تاریک‌ترین جای اتاق ای که مثل پیچکی دور دنده‌هایم پیچیده‌ای و حالا شعر هم نمی‌تواند نجاتم بدهد در تنم بمان از خون گرمم لذت ببر و به این جهنم کوچک میان دو انگشتم سلام …

بیشتر بخوانید »

کتاب «رتوریک در رمان» نوشته‌ی آنا-کارینا اشنایدر/ ترجمه‌‎ی صفورا هاشمی چالشتری

آنا-کارینا اشنایدر، دانشیار دانشگاه لوسیان بلاگا سیبیو، در رومانی، دارای مدرک دکترا در نظریه‌ی انتقادی و مدرک دکترا در مطالعات فاکنر از دانشگاه لوسیان بلاگا (۲۰۰۵)، و مدرک دیپلم در مطالعات آمریکایی از کالج اسمیت و مدرک کارشناسی ارشد از …

بیشتر بخوانید »

چرا همچنان باید از «جامعه» دفاع کرد؟ یادداشتی از احسام سلطانی

بعد از قرن بیستم، و دقیق‌تر اگر بگویم بعد از جنگ دوم جهانی، رفته رفته حملات از سوی متفکران جدید به نخستین جامعه‌شناسان بیشتر شد. به نوعی آن‌ها متهم بودند به تک‌گویی، جبرگرایی، نگاه خطی داشتن به تاریخ و… . …

بیشتر بخوانید »

دو شعر از ویلیام باتلر ییتس/ مترجم: میلاد نصری

«وقتی که پیر شده‌ای.» وقتی که پیر و خاکستری شده‌ای و خواب‌آلود، سرجنبان کنار آتش، این کتاب را بردار و آرام بخوان، خیال کن نگاه لطیفی را که چشمانت زمانی داشت، و تاریکای عمیقش را؛ چه بسیاران عاشق شدند به …

بیشتر بخوانید »