خانه / تیم تحریریه آنتی‌مانتال (صفحه 40)

تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

نقد شعری از جان صدرا نوشته‌ی لولیا قهرمانی

از سیاره‌ای در دور دست که دست نمی‌رسید دورش کوبیدم به زمین چنان با سر که آن طرف زمین همه این‌جا کسی ندانست اما زمینی نبودم مگر هرگز نمی‌خواند کسی دیوان دیوانه‌ها زمین را قروق غرق می‌شوم هر سطر ساحل …

بیشتر بخوانید »

شعر سرزمین از شیرکو بیکس

سرزمین پیش از برافراشتن پرچم من آزادی رنگ‌های آن را می‌خواهم پیش از سرود من استقلال واژه‌هایش را می‌جویم پیش از رادیو من رهایی همه‌ی صداها را خواهانم پیش از تلویزیون من خواهان استقلال جغرافیای همه‌ی چشم‌هایم و پیش از …

بیشتر بخوانید »

داستانک اسمِ تو از لیلا بالازاده

روزی که نبودی و من همه‌ی خیابان‌ها را پیاده گشتم، با کل جوّ شهر درگیر شدم. می‌خواستم اسم تو را بلند صدا بزنم، اما نمی‌شد. مولکول‌های هوا، سرد و سنگین، ایستاده بودند سرجایشان و تکان نمی‌خوردند. اسمِ تو ها نداشت، …

بیشتر بخوانید »

مقاله “بررسی آنیما و آنیموس در شعر” از “رئوف دلفی”

“بررسی آنیما و آنیموس در شعر” مقدمه شعر زن است؛ یعنی وجه زیبایی‌شناسی، بار عاطفی، هنری، ظرافت و باریک‌بینی در آن به وجه مکانیکی و ماشینی‌اش می‌چربد. درواقع هر شاعری با بخش زنانه‌ی خودش می‌نویسد و شاعر در هنگام سرایش …

بیشتر بخوانید »

شعر “هیچ‌چیز نمی‌تواند دو بار اتفاق بیفتد” از “ویسلاوا شیمبورسکا”

“هیچ‌چیز نمی‌تواند دو بار اتفاق بیفتد” هیچ‌چیز نمی‌تواند دو بار اتفاق بیفتد و اتفاق نخواهد افتاد در نتیجه ناشی به دنیا آمده‌ایم و خام خواهیم رفت حتی اگر کودن‌ترین شاگرد مدرسه‌ی دنیا می‌بودیم هیچ زمستانی یا تابستانی را تکرار نمی‌کردیم …

بیشتر بخوانید »

شعر نقطه نیست آغاز از پویان فرمانبر

«نقطه نیست آغاز» تنهاتر از میهمان افتاده‌ای در این خانه‌ ‌ و با اینکه هرکس خو کرده به یک دیوار میزبان هنوز جای دیگری‌ست و پر نمی‌شود خالی‌ش تنها دو چشم خیره که افتاده بیرون صورت با دیرترین دست‌‌ش نزدیک‌ترت… …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه ایران خانم از ساحل نوری

ایران ‌خانم روی نوکِ پنجه‌ ایستاده و لچک‌اش را لای دندان‌ چفت و با چشم‌های ریز کرده سر تا ته کوچه را رصد می‌کرد، منتظر بود مهمان بی‌خبرِ کفش‌های جفت کرده‌ای که صبح دیده بود هر لحظه از راه برسد. …

بیشتر بخوانید »

شعر “باران چهل‌روزه” از “مصطفا کوز”

“باران چهل روزه” زبان خانه‌ای‌ست که می‌توان از در خیال وارد آن شد زبان‌ انبار است هر گنجه‌اش چهل قفل دارد زبان نمک است گدایی‌ست جلوی هر در زبان‌ باد است و هر وزشِ آن مثل ماگما بسیار گرم‌ زبان‌ …

بیشتر بخوانید »

آرکائیک و کلاسیک _ جان صدرا

“آرکائیک و کلاسیک” آرکائیک، نام دورانی است از نیمه‌های سده هفتم قبل از میلاد که یونانیان شروع به پرورش فنون و آرای الهام گرفته از تمدن‌های کهن‌تر مانند مصر نزدیک کردند، دوران موسوم به آرکائیک با شروع جنگ‌هایی در اوایل …

بیشتر بخوانید »

داستان “دوشس و جواهرفروش” از “ویرجینیا وولف”

“دوشس و جواهرفروش” الیور بیکن در بالای خانه‌ای مشرف به گرین پارک زندگی می‌کرد. او آپارتمانی داشت؛ صندلی‌ها که پنهان‌شان کرده بودند، در زوایایی مناسب قرار داشتند. کاناپه‌ها که روکی برودری دوزی شده داشتند، درگاه پنجره‌ها را پر کرده بودند. …

بیشتر بخوانید »

شعر «تهوع» از «شروین شهریاری»

«تهوع» نمی‌دانم چطور می‌توان ول کرد اندام آواره‌ت را و آمد به سمت‌هایی با سِمتی مجازی! میدان بی‌دهان است دهان فریب می‌دهد کثافت را باید کاری کرد وگرنه دیوانه به خواب می‌رود و زندان که در افسردگی اندام‌ش خواب‌ می‌‌دید …

بیشتر بخوانید »

لوفور، و نظریه «تروریسم و زندگی روزمره» _ زهره روحی

 لوفور، و نظریه «تروریسم و زندگی روزمره» از نظر لوفور، تاریخ زندگی روزمره، نزاع بی‌وقفه‌ای است، بین سرکوب و گریز، و یا اجبار و انطباق؛ او بر این باور است که تا زمانی که «سرکوب» و «اجبار»، علنی باشد (فی‌المثل …

بیشتر بخوانید »