خانه / تیم تحریریه آنتی‌مانتال (صفحه 42)

تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

شعر شالِ بلندِ قرمز از عارف حسینی

«شالِ بلندِ قرمز» که سه متر شال را دور سرت آویزان کنی که مریم منصفی باشی مسیح نو خلق کنی این قیر و شن‌ها را نبودنی کنی، بودنی کنی من از خطرت بیرون رفته نتوانم مبل در من فرو ملیکا …

بیشتر بخوانید »

شعر طاغی از مرجان دشتی

طاغی لانه‌ای کاشته‌ام گذاشته‌ام در اتاق که مثل چاله‌ای مچاله کند مرا در منی که اتو گرفته باشد زیر چروکی‌اش را و انداخته باشد روی چوبی که زمین نخورد به شخصیتم بر نمی‌خورد به آنکه وقتی تنش می‌روم به تنگی …

بیشتر بخوانید »

شعر وقتی از شعر سرودن دست می‌کشم از تس گالاگر

آسمان به زمین بیاید، یا زمین به آسمان مهم نیست وقت تا زدن لباس‌ها، هنوز یک زنم زنی که کارهای عالم روی سرش ریخته. آستین‌های پیراهنش را روی هم می‌گذارم، هیچ چیز نمی‌تواند این ملایمت میان ما را از ما …

بیشتر بخوانید »

نقد داستان شب از محمد مروج

شب شب است و حالا که دارم این حرف‌ها را می‌نویسم، نوشته‌های روی دستم، خطوط بی‌معنی و خنده‌دار، شبیه مسیر حرکت جانوری شده است که کور است و در نهایت درماندگی دست و پا می‌زند. لاک‌های روی ناخن‌هایم خش دارد …

بیشتر بخوانید »

نقد شعر شتر از محمد مروج

شتر همیشه پای دار اشک می‌بافتم و تا سپیده دم روی هر رج چشم می‌گذاشتم گلیم خانه‌ کوتاه پای من اما بلند بود باید از آب می‌گرفتم گلیم دیگری ولی پدر با لگد فرمان ایست می‌داد و نمی‌‌دانست که من …

بیشتر بخوانید »

داستان سیگانوئو از ساحل نوری

سیگانوئو در کافه‌ایی دنج، نبش خیابان هفتم چادوزو شهر کوچک ورناتو در ایالت فرداوانو، قاره پورنسیا، کره‌ی شصت و هشتم از کهکشان راه طلایی متمایل به بنفش نشسته بود و به کاغذ قهواییِ رنگ رو رفته‌ی روی دیوارها زل زده …

بیشتر بخوانید »

شعر کال از لیلا بالازاده

“کال” من اولین بارِ پدرم بودم دستِ کجِ لیلا دراز شد و سیب کال را… نرسیدم… من هر چه دویدم هر چه تیک‌ هر چه تاک نرسیدم… مادرم ویاگرا پای درختِ سیب ریخت و من انحراف را به جان زاویه‌ها …

بیشتر بخوانید »

مقاله‌ی ادبیات و نان از عارف حسینی

پیشتر از آن که چیزی، نان را بنویسم، بیشتر دوست دارم ادبیات را ورز بدهم. این گزاره و مفهوم را اگر جانی شایسته دهیم و پرداختی مناسب کنیم، یقین، آن طرف معادله‌ی فرض‌گرفته شده به سمتی راهش را پیدا می‌کند. …

بیشتر بخوانید »

مقاله‌ی ساختار و فرمت نقد از محمد مروج

نقد شعر چیست؟ نقد علمی و حرفه‌ای را چگونه از معنا کردن یک شعر تمیز دهیم؟ نقد صحیح چه ساختار و فرمتی باید داشته باشد؟ این‌ها سؤالاتی هستند که‌ سعی می‌کنم در این مقاله به تشریح و واکاوی آن‌ها بپردازم: …

بیشتر بخوانید »

شعر نقاب از پویان فرمانبر

نقاب هیچ شعری مثل درواقع واقعی‌تر از چه‌طور بگویم نیست درواقع شاعر مثلْ نیست همان خالص که منطقن حرفی نمی‌زند تا حرف‌های دیگری بزند ما گم‌شده در راه‌یم یعنی اینکه توراه‌یم و نمی‌شویم همانطور که می‌دانید شاید بزک حقیقتن تنها …

بیشتر بخوانید »

یادداشت تله‌ها از بوکفسکی

امروز نسخه اولیه‌ی کتاب جدیدم دستم رسید. یه کتاب شعر. مارتین میگه تقریبا ۳۵۰ صفحه‌ای میشه. احتمالا شعرا منو بالا نگهدارن. بالای بالا. من دیگه یه قطار شدم که سوت زنان روی ریل در حرکته. یه چند ساعتی طول کشید …

بیشتر بخوانید »