روی کاغذی خشک که شسته باران، جوهر… روی کاغذی خشک که شسته باران ، جوهر گیج میزند، اما تمام کلمات داغ خوردهاند. کوه و دهانهاش ماه و آبهای بر روی آن سوء تعبیریست از سطوح همواری که زمانی شبیه آب …
بیشتر بخوانید »شعر «بدن» اثر پویان فرمانبر
«بدن» مثل یک رود که از کجا ریخته بر ادامه غم شدهام در غرق و تختخوابم که آخرین سنگر است دیگر خواب نمیبیند مگر بیدار… با دستهام که مثل چرخوفلک بالا میروند برای پایین دست بدهم با کی؟ با چی؟ …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «۳۶۰ درجه» از شکیبا معظمی
۳۶۰ درجه بالای سرش ایستاده بود مثل آل! فقط آن آلها آمدنشان ترسناک است و این یکی رفتنش. نمیتوان جلویش را گرفت. مثل وهم شبانه است. یک نفر دیگر زیر سایه سیاه خوابی خاکستری میکرد. این یکی نه چشمان قشنگی …
بیشتر بخوانید »مقاله «سیستم جانشینی و همنشینی از نگاه فردیناند دوسوسور» از «مهدی نادری»
«سیستم جانشینی و همنشینی از نگاه فردیناند دوسوسور» بحث در مورد سیستم همنشینی و جانشینی را میتوان در ادامهی مبحث نشانهشناسی مطرح کرد. به اعتقاد فردیناند دوسوسور، در زبان دو نوع پیوند، همنشینی و جانشینی وجود دارد و میتوان کل …
بیشتر بخوانید »نقد شعر «طلا» از مهدی قاسمی منتقد: لیلا بالازاده
طلا ۱ از سری که به اشتباه کردهای تن بیرون در ازای مبلغی ناچیز به خانه میآیی مثل ماشینی قسطی بر تختخواب میکوبی و رنگت میپاشد بر دیوار. ۲ قسم به سپیده/دمی که میدرخشد گونههاش زنگ می زند بعد این… …
بیشتر بخوانید »«اوی غایب» نگاهی به مجموعه شعر «عشق رحمتالله علیه» از مصطفا صمدی نوشتهی عارف حسینی
«اوی غایب» نگاهی به مجموعه شعر «عشق رحمتالله علیه» از مصطفا صمدی، نشر جوان، هرات، ۱۳۹۷ نویسنده: عارف حسینی پیش از اینکه چند شعر از این مجموعه را بخوانیم دوست دارم اینجا عشقبازی کنم، با عشق، بازی کنم، میگویند زبان …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “سرجوخه” از “ریچارد براتیگان”
“سرجوخه” روزگاری دلم می خواست ژنرال شوم. سالهای اول جنگ جهانی دوم که در تاکوما به مدرسه ابتدایی می رفتم، بسیج عمومی بازیافت کاغذ راه انداخته بودند که همه چیزش به ارتش شباهت داشت. خیلی جالب بود و کارها را …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «سهشنبهی خیس» نوشتهی بیژن نجدی
سهشنبه خیس بود. ملیحه زیر چتر آبی و در چادری که روی سرتاسر لاغریش ریخته شده بود، از کوچه ای میگذشت که همان پیچ وخمِ خوابها و کابوس او را داشت. باران با صدای ناودان و چتر و آسفالت، میبارید. …
بیشتر بخوانید »شعر «تن فروش» از شیرکو بیکس/ برگردان: هلاله محمدی
“تن فروش” تن فروشی در خیابان اصلی شهر دامنش را بالا کشید و فریاد زد من فقط تن خودم را میفروشم تنها خودم و بس! اما در همین خیابان میبینمشان کسانی هستند که تن کوه و تن دشت و، تن …
بیشتر بخوانید »مقالهی «مفهوم دیگر بودن» نوشتهی ساحل نوری
میخائیل میخائیلویچ باختین فیلسوف روسی ادبیات بود که آثار تأثیرگذاری در حوزهی نقد و نظریهی ادبی نوشته است. اصطلاحات «گفتوگویی» و «گفتوگوگرایی» اغلب به مفاهیمی مرتبط است که میخائیل باختین از آن در اثرش در بابِ تئوری ادبی (تخیّل گفتوگویی) …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «کلیسا شمارش گاوها را باطل میکند» اثر ایمی هِمپل/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
استفاده از پرهای قرقاول در ساختن فانوسهای پلاستیکی روشیست که به وسیلهی آن، مردم آرامگاه عزیزانشان را در ماه اکتبر در اطراف خانهی من تزئین میکنند. در زمستان، تاجهای گل را مانند آویزهای همیشه سبز در ماه دسامبر به سنگها …
بیشتر بخوانید »زندگی در زبان «رُزه آوسلندر»/برگردان: مصطفی صمدی
زندگی در زبان رُزه آوسلندر (۱۹۰۱ – ۱۹۸۸) Rose Ausländer رُزه آوسلندر در زبان آلمانی رشد کرد. او که بخاطر پیگرد و تبعید در سرزمین مادریاش بیسرزمین بود در “کلمات” زندگی کرد و زنده ماند. زبان مادری برای او امیدی …
بیشتر بخوانید »