«وقتی که پیر شدهای.» وقتی که پیر و خاکستری شدهای و خوابآلود، سرجنبان کنار آتش، این کتاب را بردار و آرام بخوان، خیال کن نگاه لطیفی را که چشمانت زمانی داشت، و تاریکای عمیقش را؛ چه بسیاران عاشق شدند به …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال ژانویه 12, 2025 شعر جهان ۰
«وقتی که پیر شدهای.» وقتی که پیر و خاکستری شدهای و خوابآلود، سرجنبان کنار آتش، این کتاب را بردار و آرام بخوان، خیال کن نگاه لطیفی را که چشمانت زمانی داشت، و تاریکای عمیقش را؛ چه بسیاران عاشق شدند به …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژانویه 4, 2025 شعر ۰
به مادرم گفتم هنوز میتوانی کِل بکشی؟ میتوانی آنوقت که بند کفشم را سفت میکنم صورتم را میپیچم و جوانیم را به سینه ی خیابان میزنم پشتم بایستی و هلهله کنی؟ بایستی و خیابان را برایم امن کنی بایستی و …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال دسامبر 25, 2024 مقاله ۰
[جودیت باتلر، استادیار فلسفه در دانشگاه جورج واشنگتن و نویسندهی کتاب «سوژههای میل: بازتاب هگلی در فرانسه قرن بیستم» است. او مقالاتی در زمینهی نظریهی پساساختارگرایی و جنسیت منتشر کرده است.] فیلسوفان به ندرت به بازیگری در معنای نمایشی آن …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال دسامبر 21, 2024 شعر جهان ۰
ژوزفین بیکن (Joséphine Bacon) شاعر بومی کبک است که در سال ۲۰۱۹ کتابش پرفروش شد. ژوزفین بیکن همچنین مستندساز، ترانهسرا، مترجم و معلم از قوم اینو (Innu) در کبک کانادا نیز هست. او در ۲۳ آوریل ۱۹۴۷ در پِسامی متولد …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال دسامبر 7, 2024 شعر ۰
پروانهای آبی بیرون پریده از دهان تو نامت را بر من تکرار میکنی و در اقیانوسی دوردست دزدان دریایی فیروزههایشان را برایت هدیه میآورند رویاهایم از دهان سگی وحشی آویزان شده بود و خون تا انتهای بلوار را با من …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال نوامبر 17, 2024 داستان ۰
در یک صورت میتوانم بیرون بیاورمش. یک صورت نامعلوم. یک صورتی که حالا بر من پوشیده است، اما عریان میشود حتماً. خودش که عریان است و دارد زیر تن من عرق میریزد. روسری را به دندان گرفته. عریان است اما …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال اکتبر 20, 2024 داستان ۰
خانه را از عمد خلوت کردهام. توی باشگاه، همان وقتی که مهمانها داشتند شام میخوردند، رودربایستی را گذاشتم کنار، صاف توی چشمهایشان نگاه کردم و سنگهایم را باهاشان واکندم”همینجا آخر عروسی است؛ یا قبل عروسکشان بروید سر زار و زندگی …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 10, 2024 داستان ۰
بعضیوقت نگاه کردن به نور آفتاب، بعضی هم اگر بوی شدید چاشنی و ادویه بهشان بخورد و یا وقتی موی ابرو و بینیشان را بکنند عطسهشان میگیرد. گلستان –مادرم- با بوی چوب، عطر گل، نور خورشید، بوی قهوه و هزار …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 6, 2024 شعر ۰
روزنامه گاهی به من بخند به زنی که روزنامهای قدیست گاهی به زن بخند به روزنامهای قدی که ستون حوادث است گاهی از ته دل بخند به من به زن و به روزنامهای که توقیف شد! …………………………………………………….. مردان انقلاب زن …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 4, 2024 داستان ۰
صفحه وبلاگ سعید برنا سه هفته پیش خبر مرگ غلامرضا بافتی در سن هفتاد و هشت سالگی تحت عنوان « آیا او به راستی یک قهرمان بود یا خرابکار؟» در بسیاری از رسانهها منتشر شد. درست مثل هشت سال پیش …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال جولای 20, 2024 مقاله, نقد داستان ۰
اگر شعر، آیینهی تاریخ ادبیات کشورهاست، رمان و داستان بازتاب دردها، رنجها، بیمها، امیدها وشور و شوق انسانهاست. هر نویسنده در بیان دیدگاه فکری خود از روشهای کارآمدی در حیطهی ادبیات بهره میگیرد. داستان، چشماندازی از زندگی را پیشروی خواننده …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال جولای 9, 2024 داستان ۰
امروز سومین روزی است که زنم برایمان دنبال خانه میگردد. فقط روز اول همراهش بودم و دیگر نخواست که بروم. نظر من توی چیزهای مهم آنقدرها هم مهم نیست. نه برای خودم نه برای زنم. بدم نمیآید تمام تصمیمهای بزرگ …
بیشتر بخوانید »