میخواستیم برویم سمت روستاهای آن بالا، ماشینی آمد سمتمان و کنار جاده ایستاد، زنی از آن پیاده شد. انگار که هوا سنگین باشد سرفهای کرد و بعد به مرد راننده گفت، اینجا که معدن نیست و شروع کرد به داد …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه ” دلبر که جان، افیون از او ” نوشتهی شکیبا معظمی
شلوغبازی تلویزیونِ مفنگی وسط برنامه دوباره شروع میشود. این چهارمین بار است که وسط یک برنامه ۴۰ دقیقهای تبلیغ پخش میکنند. این جعبه کوچک درب و داغون عجیب سگجان است. بقیه اسباب این آلونک مدتها بود کم آورده بودند. یا …
بیشتر بخوانید »شعر “بیکاری” نوشتهی میلاد خدابخشی
“بیکاری” معلم بیکار بود مدرسه بیکار و پدر هم وقتیکه او و برادرش را کاشت تنها زخمی که مادر برداشت کاری بود هنوز که هنوز است از نوکِ پستان اشک میریزد برای امید که بیکاری او را کُشت و ابراهیم …
بیشتر بخوانید »شعر «تصاحبم کن» نوشتهی قباد جلیزادە/ برگردان: هلاله محمدی
«تصاحبم کن» تصاحبم کن مرا وطن خود کن یک زیبا باش دیکتاتور پرچمی برافراز به رنگ چشمات سرودی از تارِ صدات سپاهی از جنگاوران زیبائیات تصاحبم کن مگذار جز تو گُلی در جانم بشکفد پروانەای پر بزند جویباری بخروشد کودک …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “به کی سلام کنم؟” نوشتهی سیمین دانشور
« واقعا کی ماند که بهش سلام بکنم؟ خانم مدیر مرده، حاج اسماعیل گم شده، یکی یکدانه دخترم نصیب گرگ بیابان شده… گربه مرد، انبر افتاد روی عنکبوت و عنکبوت هم مرد… و حالا چه برفی گرفته! هر وقت برف …
بیشتر بخوانید »شعر “عاشقی” نوشتهی فلورابلا اسپانسا
فلورابلا اسپانسا «Florbela Espanca» شاعر زن پرتغالی، در سال ۱۸۹۴ میلادی در ویلا ویچوسای پرتغال متولد شد و در سال ۱۹۳۰ در سن ۳۶ سالگی در اثر خودکشی درگذشت. او به خاطر اشعار اروتیک و فمنیستیاش شهرت داشت. او سالها …
بیشتر بخوانید »شعر «رکوئیم برای اولینروز چوبلباسی عریان…» از «محمد رضایار»
باد چرا عریانست از کنار اینهمه چوبلباسی که میگذرد در خیابانها در خانهی همسایه آنقدر لباس نبود که ترجیح دادند چوبلباسیشان را هیزم کنند تا گرم بمانند در سوختن خود پدرم چوبلباسی مؤمنیست با همان لباسها به خانه بازمیگردد که …
بیشتر بخوانید »مقاله «کار، خودگردانی و تصاحب فناوری» از «تونی نگری»، «کریستین فوکس»
مقدمه مترجمان: بنا بود عرصه بیزمان و بیمکان اینترنت عرصه رهایی باشد. بنا بود فناوریهای دیجیتال ابزاری همگانی باشند در خدمت ایجاد و توزیع عادلانه ارزش. بنا بود کارگران دیجیتال خود عنان شرایط تولید را به دست بگیرند و قلمروهای شاق …
بیشتر بخوانید »شعر “مجرم” نوشتهی مجید محمدی
«مجرم» مجرمتر از تو به عمرم ندیدهام و ندیدهای هرگز مثل من میکُشیم کسانی که دوستمان دارند تا به کسانی که دوستشان داریم زندگی ببخشیم این فضل و بخشش یازدهمین فرمانِ کدام نبیست؟ که هرچه میکنیم خاک بر سر بخشیده …
بیشتر بخوانید »معرفی و چند شعر از بیل آکا ویلیام اس. پیترز
بیوگرافی: بیل آکا ویلیام اس. پیترز (۱) شاعر و نویسندهی آمریکایی و فعال اجتماعیست. سابقهی ادبی او به بیش از ۴۵ سال میرسد. پس از انتشار اولین کتابش در سال ۱۹۷۲، به تألیف بیش از ۳۰ مجموعه شعرو داستان کوتاه …
بیشتر بخوانید »داستانک”تلقین محض” نوشتهی فرناندو سورنتینو/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
دوستانم میگویند که من آدم بسیار دهنبینی هستم. به نظرم حق با آنهاست. برای اثبات حرفشان، از حادثهی کوچکی که پنجشنبهی گذشته درگیر آن بودم سخن میگویند. آن روز صبح، مشغول خواندن رمان ترسناکی بودم. هرچند هوا کاملن روشن بود، …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “موری خله” نوشتهی حسین رحمتی زاده
من بهش نمیگفتم موری خله. اما زیاد میشنیدم. تا از جایی رد میشدم، میشنیدم. بعضیها توی رویش هم میگفتند. با اینکه همیشه کثیف بود و تف میکرد ولی ازش بدم نمیآمد. گاهی یکدفعه زیپ شلوارش را میکشید پایین و چیزش …
بیشتر بخوانید »