“ادبیات و زندگی” آدمی با روان نژندیاش نمینویسد. روان نژندی یا روانپریشی گذرگاههای زندگی نیستند، بلکه حالاتیاند که وقتی در آنها فرومیافتیم که فرایند تخریب، مسدود یا بند آمده باشد. بیماری نه یک فرایند، که یک توقف فرایند است؛ همچنانکه …
بیشتر بخوانید »نقد شعر «قاب» از مصطفی صمدی نوشتهی ایوب احراری
«قاب» این منم با کرمی سمج در چشم این هم خانواده من است مادرم که خمیرش وَر آمده چایش دم با برادرم در بغل به رخت چرکها لبخند میزند سلام خواهر چه ناشیانه مىخندى خواهر؟ بس کن با توأم جلوی …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه «پرنده فقط یک پرنده بود» نوشتهی هوشنگ گلشیری
روزی بود و روزگاری و شهری بود به اسم علی آباد که چنین بود و چنان … تا آن روز که همه مردم این شهر از بهار و پاییز طلوع و غروب وخلاصه از اینکه بهارها این همه صدای پرنده …
بیشتر بخوانید »شعر «تیر خلاص» از مریش
تیر خلاص عمود بر تیرک ستاره شماره می… مثل وقتی که شب در تاروپود پتو قاصدی میشد که پر میداد رویا را گوش در چهارگوش تیر میکشید یک، دو، سه…. تمام نمیشد زوج یا فرد حلقهها بی انگشت حک شده …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “متزن گرشتاین” نوشتهی ادگار آلن پو
ترس از سرنوشت همیشه در طول تاریخ در میان مردم وجود داشته است، بنابراین برای بیان این ماجرا تاریخی را تعیین نمیکنم. فقط در این حد بگویم که از دوره ای صحبت میکنم که در مرکز مجارستان، اعتقادی مخفیانه اما …
بیشتر بخوانید »نقد شعر «لیلال» منتقد محمد مروج
«لیلال» زندگى داستان است عاشقانه ولى بىلیلى هر صفحه را که مىخوانى حوّاى تازهاى گم مىشود بعد کتاب ورق مىخورد و زن که لم داده روى کاناپه هى مىرود از این کانال به آن یکى که خانه از این بیش …
بیشتر بخوانید »مقاله “آن اندام جنسی یک اندام نیست” از “لوسی ایریگاری”
“آن اندام جنسی یک اندام نیست” لوسی ایریگاری (متولد ۱۹۳۰)، از چهرههای برجستهی فمینیسم فرانسوی است که فمینیسم، نظریههای پست مدرن دربارهی نشانه و روانکاوی را باهم ادغام کرده است. او که پس از انتشار کتاباش به نام (speculum de …
بیشتر بخوانید »شعر “آدمهای بهاری” از “بیژن الهی”
آدمهای بهاری چه میکنید با برگی که خزان دوست بدارد؟ چه میکنید با پروانهیی که به آب افتد؟ از سر هر انگشت پروانهای پریده ست. پروانهی کدام انگشت تشنه بود؟ پروانهی کدام انگشت به آب میمیرد؟ من بارها اندیشیدهام من …
بیشتر بخوانید »مصاحبه با “آنجلا دیویس” در زندان _ برای رادیکال شدن کافی است یک روز را در دادگاه باشید
“برای رادیکال شدن کافی است یک روز را در دادگاه باشید” مصاحبه با “آنجلا دیویس” در زندان مترجم: حنا رحیمی اوایل سال ۱۹۷۰، آنجلا دیویس فعالیت خود را در زمینه حمایت از فعالان سیاسی زندانی آغاز کرد. او به کارزار …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه سیزیف از ساحل نوری
وقتی رسیدند مرده بودم، درست همانجا که سگ صاحبَش را پیدا نمیکرد و حتی نفس هم راهی به بیرون نداشت، خواستم که بمیرم. آدمها جوری بههم چسبیده و درهم تنیده بودند که نمیشد جدا از هم تصورشان کرد، عدهای گم …
بیشتر بخوانید »شعر پای در خاطرات برنج از بیژن نجدی
پای در خاطرات برنج دویدیم و دویدیم بی آنکه خاک بگذرد از زیر پای ما و رؤیایی فراز سر سر کوهی رسیدیم که نقره از ماه روایتی میگفت از یک مرد دهاتی پای در خاطرات برنج شانه با شاخهی گندم …
بیشتر بخوانید »نقد شعری از حسین نظریان، منتقد پویان فرمانبر
این چمدان لعنتی کوچکتر از آن است که تمام خاطرهها در آن گنجانده شود کوچکتر از آن که تمام زیباییات را به خاطر سپرده باشم در این اتاق کوچک دردها بزرگ به نظر میرسند مردها کودک مرزها کوچک بیشک تردید …
بیشتر بخوانید »