خانه / تیم تحریریه آنتی‌مانتال (صفحه 21)

تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

داستان کوتاه “النگوی هندی” نوشته‌ی محمدرضا سالاری

با نگاه اتوبوس را نگه داشت و سوار شد. به راننده سلام کرد و رفت ته اتوبوس، سلانه روی صندلی لم داد. از صفحه چهارده اینچ تلویزیون بالای سر راننده فیلم هندی پخش می‌شد. موهای راننده شوره زده بود. زن …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه “فانوس دریایی” نوشته‌ی محمدرضا زمانی

از وقتی دست راست دوستم قطع شده است، زنش دیگر سایه‌ی چشم نمی‌زند. دوستم این را گفت و بعد دیگر حرفی نزد. برای همین دوباره راه افتادیم سمت ساحل. نشستیم و به دریا نگاه کردیم. کف موج آمد و قبل …

بیشتر بخوانید »

داستانک “بوی دست‌ها” نوشته‌ی لیلا بالازاده

دیشب که من خواب بوده‌ام، دست‌هایم خودسر راه افتاده‌اند و برای کمی ماجراجویی و هیجان، سوار آخرین ماشین به سمتِ روستا شده‌اند. به آن‌جا که رسیده‌اند، درون یکی از خانه‌ها سرک کشیده‌ و زنی در رخت‌خواب پیدا کرده‌اند که از …

بیشتر بخوانید »

شعر «دندان‌های گم‌نام» از «بکتاش آبتین»

دندان‌های گم‌نام تو و ردیف سنگ قبرهایی جرم‌گرفته انبوهی از مرگ در گورستان زندگی می‌کند با تو حرف می‌زنم ای مرده‌ی جوان ای مرده‌ی جنگ ای مرده‌ی میخ‌کوب‌شده بر پیشانی کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌دانم که در گوش‌های تو و چشمان …

بیشتر بخوانید »

مقاله «سنت، تجدد و پسامدرنیسم در شعر فارسی» از «رضا براهنی» (بخش پایانی)

می‌بینید که این کلمات در کنار آن کلمات و مقارنت نسبی آنها از نظر زمانی، ما را در یک جهان‌بینی خاصی سیر می‌دهد. جهان مضطرب، کابوس انحطاط و اضمحلال، مخالفت با سعدی و حافظ و فردوسی، شرح معنی حیات. و …

بیشتر بخوانید »

شعر “در جزر و مد” نوشته‌ی ماریا فرانکوفوا

در جزر و مد راحت زدند از جنگل بیرون مثل گَله‌ای که آرام می‌رود به شهر صدای سُم‌ها بر آسفالت کنار می‌کشند ماشین‌ها و شکافته می‌شود ترافیک پیش به سوی حومه زانو زده آهوها نر و ماده جلوی درها روی …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه “شبی که همگی رفتند” نوشته‌ی وِین کرسر

اول خوابی خفه‌کننده است، که در برش‌های ناگهانی سراغم می‌آید، سپس همه‌چیز به آرامی با هیبت‌هایِ سیاه، دور سرم نمایان می‌شوند؛ سایه‌های غول‌آسا. انگار هنگامی که تلاش می‌کنم بخوابم فریتس لانگ در اتاق خوابم مشغول فیلمبرداری از کابوس‌های اکسپرسیونیستی‌ست. توجهی …

بیشتر بخوانید »

مقاله “تن‌های پسا-انسان” نوشته‌ی جودیث هالبرستام و آیرا لیوینگستون/برگردان: رضا اسکندری

یادداشت مترجم آنچه در پی می‌آید، ترجمه‌ی بخشی از پیشگفتار جودیث هالبرستام (استاد ادبیات دانشگاه کالیفرنیا-سن‌دیگو) و آیرا لیوینگستون (استاد زبان انگلیسی دانشگاه نیویورک-استونی بروک) بر کتاب «تن‌های پسا-انسان» [۱] است. تلاش نویسندگان، که ویراستاران این مجموعه مقالات‌اند، آن است …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه “زیباترین غریق جهان” نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز

نخستین کودکانی که شئ‌ای تیره‌گون و اغواکننده را دیدند که از دل دریا برآمد و به ساحل نزدیک شد، پیش خود اندیشیدند که شاید کشتی دشمن باشد، اما چون دیدند که پرچم و دکلی در میان نیست، اندیشیدند که شاید …

بیشتر بخوانید »

مقاله «سنت، تجدد و پسامدرنیسم در شعر فارسی» از «رضا براهنی» _ (بخش دوم)

تاکید را از روی همه‌ی کلمات مهم مثل تیغ، باریدن تیغ، کوی آن ماه، گردن نهادن، حکم خداوند، برداریم و ببریم بگذاریم روی “گر” و بگوییم اگر در کوی آن ماه تیغ ببارد، گردن‌مان از مو باریک‌تر است. چرا که حکم، …

بیشتر بخوانید »

مقاله «سنت، تجدد و پسامدرنیسم در شعر فارسی» از «رضا براهنی» _ (بخش اول)

چند نکته‌ی به ظاهر ساده و بدیهی را با شما در میان می‌گذارم. شاید نکات ساده و بدیهی چنگی به دل نزنند و دون شأن ما باشد که آن‌ها را مطرح کنیم و یا دوباره مطرح کنیم، اما اگر دوباره مطرح …

بیشتر بخوانید »

شعر «باروت» از «سعید بنائی»

در سر قطار قم که دارد می‌روی با چک اول هی سوت می‌کشد نه امضا نمی‌کنم در شهر مادری‌ام دارند با چشم‌های تو گردن می‌زنند هم‌درس‌هام بر نخل‌های پدر با چادر تو سربلند هم‌قدّ نخل‌ها در سر ضجه‌های مادرت که …

بیشتر بخوانید »