خانه / شعر جهان / شعر جهان”صبح” نوشته‌ی آتور رمبو/برگردان: میلاد نصری

شعر جهان”صبح” نوشته‌ی آتور رمبو/برگردان: میلاد نصری

صبح

مگر نه روزی برنای رعنا بودم، قهرمان افسانه‌ها بودم، تذکره‌ام نوشتنی بود بر اوراق طلا،_ نگر بختِ برنا! آیا به کدام گناه، کدام کارِ سیاه، چنین زار سزم؟ به ادّعاتان که ددان جَزَع می‌کنند، بیماران دست از امید می‌شویند، و مردگان در خوابِ آشفته‌اند، اینک شما و گزاردن خواب و هبوط من. دیگر نمی‌توانم حسب حال خود کنم، رساتر از گدایی وردِ لبش «یا أبانا» و «السّلام علیکِ یا مریم». دیگر دهانم دوخته‌اند!
لیک اکنون، به باورم که واپرداخته‌ام از داستان دوزخم. حقّا که دوزخ بود! کهنه دوزخی کآدمیزاد فتح باب کرد.
هم در آن برهوت، هم دران شب، هنوز ستارهٔ سیمینْ می‌گشاید دو چشم بی‌رمقم، هنوز، بی جنبیدن شاهان زندگی و سه مُغ: دل و جان و روان. آیا چه گاه می‌رسیم فراز دریابار و کوهسار، تهنیت‌گو، بر کردار نو، خرد نو، بر هزیمت دیوان و مستبدان، ختم خرافه، و می‌ستاییم -پیش از همه- عْید میلاد را بر زمین!؟
سرود آسمان‌ها، راهپیمایی قوم‌ها. بردگان! نفرین نکنیم زندگی را.

از کتاب فصلی در دوزخ، آرتور رمبو

_________________

Matin

N’eus-je pas une fois une jeunesse aimable, héroïque, fabuleuse, à écrire sur des feuilles d’or, – trop de chance ! Par quel crime, par quelle erreur, ai-je mérité ma faiblesse actuelle ? Vous qui prétendez que des bêtes poussent des sanglots de chagrin, que des malades désespèrent, que des morts rêvent mal, tâchez de raconter ma chute et mon sommeil. Moi, je ne puis pas plus m’expliquer que le mendiant avec ses continuels Pater et Ave Maria. Je ne sais plus parler !
Pourtant, aujourd’hui, je crois avoir fini la relation de mon enfer. C’était bien l’enfer ; l’ancien, celui dont le fils de l’homme ouvrit les portes.
Du même désert, à la même nuit, toujours mes yeux las se réveillent à l’étoile d’argent, toujours, sans que s’émeuvent les Rois de la vie, les trois mages, le coeur l’âme, l’esprit. Quand irons-nous, par delà les grèves et les monts, saluer la naissance du travail nouveau, la sagesse nouvelle, la fuite des tyrans et des démons, la fin de la superstition, adorer – les premiers ! – Noël sur la terre !
Le chant des cieux, la marche des peuples ! Esclaves, ne maudissons pas la vie.

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *