خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر (صفحه 10)

بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر

شعر «سرفه» از هیوا باجور

سرفه من به دنیا می‌آمدم جز در مواقع نمی‌آمدم که هی می‌رفتم عینهو فرو به هرجا تا بیایی جای این‌ها بیای لب‌هات کو؟ نکند مرده بودم بودی و انباری که سرفه‌اش خون  مثل همین عکس که نیفتادی از بس افتادم …

بیشتر بخوانید »

درآمدی بر شعر و اندیشه‌ی اکتاویو پاس نوشته‌ی کوسروف چانتیکیان/ برگردان: رضا اسکندری

درآمدی بر شعر و اندیشه‌ی اکتاویو پاس کوسروف چانتیکیان ۱٫ شاعر اوکتاویو پاس، در مقدمه‌اش بر نخستین ویرایش کمان و چنگ سوالی را برابر ما و خودش می‌گذارد: «از آن روزی که سرودن اشعار را شروع کردم، برایم سوال بود …

بیشتر بخوانید »

شعر “واقعیت رویای من است” از “بیژن نجدی”

“واقعیت رویای من است” واقعیت خواب‌های من است خون رویای من برگ‌تر از سبز – سبزتر از برگ گیاه که با دشنه تلکس خبرگزاری‌‌ها خنجر کلمات روزنامه نمی‌ریزد واقعیت رویای من است آن‌جا هیچ‌کس نمی‌داند که سیلی چیست؟ و چاقو شرمنده …

بیشتر بخوانید »

شعر ” سیاهی بر سیاهی” از “سینا بهمنش”

” سیاهی بر سیاهی ” می‌پرسد چرا سیاه پوشیده‌ای؟ نمی‌بینی ؟ عروسی است باران دارد با لباسی سپید می‌آید حتی اگر تو نامش را بگذاری برفی که بر گورستان می‌بارد می‌گویم بی برفی سپید عید تا عیدمان زمستان است در …

بیشتر بخوانید »

مقاله “دفاع از نظریه بازتولید ادبی” از “پی‌یِر ماشِری”

“دفاع از نظریه بازتولید ادبی” نویسنده: پی‌یِر ماشِری در جواب به این سوال که «ادبیات چگونه عمل می‌کند؟» اینجا خیلی ساده پاسخ خواهیم داد: با بازتولید خودش. اما چگونه می‌توان از ادبیاتی دفاع کرد که خودش را «بازتولید» می‌کند؟ و …

بیشتر بخوانید »

شعر “در آستانه” از “احمد شاملو”

“در آستانه” باید اِستاد و فرود آمد بر آستانِ دری که کوبه ندارد، چرا که اگر به‌گاه آمده‌باشی دربان به انتظارِ توست و اگر بی‌گاه به درکوفتن‌ات پاسخی نمی‌آید. کوتاه است در، پس آن به که فروتن باشی. آیینه‌یی نیک‌پرداخته …

بیشتر بخوانید »

شعر “آدم‌های بهاری” از “بیژن الهی”

آدم‌های بهاری چه می‌کنید با برگی که خزان دوست بدارد؟ چه می‌کنید با پروانه‌یی که به آب افتد؟ از سر هر انگشت پروانه‌ای پریده ست.  پروانه‌ی کدام انگشت تشنه بود؟ پروانه‌ی کدام انگشت به آب می‌میرد؟ من بارها اندیشیده‌ام من …

بیشتر بخوانید »

شعر “نه آسمان نه زمین” از “اکتاویو پاز”

“نه آسمان نه زمین” به دور از آسمان به دور از نور و تیغه‌اش به دور از دیوارهای شوره بسته به دور از خیابان‌هایی که به خیابان‌های دیگر می‌گشاید پیوسته به دور از روزنه‌های وز کرده‌ی پوستم به دور از …

بیشتر بخوانید »

شعر “هیچ‌چیز نمی‌تواند دو بار اتفاق بیفتد” از “ویسلاوا شیمبورسکا”

“هیچ‌چیز نمی‌تواند دو بار اتفاق بیفتد” هیچ‌چیز نمی‌تواند دو بار اتفاق بیفتد و اتفاق نخواهد افتاد در نتیجه ناشی به دنیا آمده‌ایم و خام خواهیم رفت حتی اگر کودن‌ترین شاگرد مدرسه‌ی دنیا می‌بودیم هیچ زمستانی یا تابستانی را تکرار نمی‌کردیم …

بیشتر بخوانید »

شعر «تهوع» از «شروین شهریاری»

«تهوع» نمی‌دانم چطور می‌توان ول کرد اندام آواره‌ت را و آمد به سمت‌هایی با سِمتی مجازی! میدان بی‌دهان است دهان فریب می‌دهد کثافت را باید کاری کرد وگرنه دیوانه به خواب می‌رود و زندان که در افسردگی اندام‌ش خواب‌ می‌‌دید …

بیشتر بخوانید »

«این یک شعر نیست» از عارف حسینی

«این یک شعر نیست» گفتم شب آمده است باورش نرفت نرفت که دو سیب بچیند و دامن گل‌هایش بتکاند زوزه‌ای گرگ می‌کشید و ابری صورتی می‌شد موسیقی خش‌خش تخت را دق آورده‌ام زبانم لال ماری گزیده خودش را نور آن‌قدر …

بیشتر بخوانید »

چهار شعر کوتاه از پویان فرمانبر

۱ معنا آویزان‌‌ند همه مثل لباس فقط یک لخت می‌‌داند چوب‌لباسی همان دیوار است ___________________________________ ۲ صندلی صندلی صدا می‌خورَد «الو؟ اشتباه گرفتید آقا» صندلی می‌شکند «مگه نگفتم دیگه دوسِّت ندارم؟ مزاحم نشو لطفن! » صندلی نیست نبوده هرگز «بله! …

بیشتر بخوانید »