خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : ادبیات_ایران

بایگانی/آرشیو برچسب ها : ادبیات_ایران

نقد مجموعه شعر «شاهد بیاورید کمی‌ هم شیراز» از «م. عباسی»/ منتقد: «میلاد خدابخشی»

شعر رسانه است، بستر گردهمایی نشانه‌ها. این مجموعه را یک شهر در نظر می‌گیریم؛ شهری که در آن مسافری یک‌سر بیگانه‌ایم. مخاطبی که از” ترمینال ” وارد شهر می‌شود، غریبه‌ای که تابلوها را می‌بیند.‌ اسامی در این مجموعه سطرها را …

بیشتر بخوانید »

شعر «بدنی پر از جراحت» نوشته‌ی «تیرداد نصری»

بدنی پر از جراحت پنهان و آشکار… دهانی خونین که یک بار به تبسمی فرخنده دسته‌گلی پیشکش آزادی هدیه کرد… چشمانی باز با نگاهی ثابت… این منم افتاده در کوچه‌پس‌کوچه‌های فورست گیت لندن؟ من اما در میهنم هستم همچنان که …

بیشتر بخوانید »

نقدی بر شعر «جنگل» از «منصور بابالویان»

شعر «جنگل» لم داده‌ام بر تخت با جنگلی بر سر که خواب ندارد شاخه‌هاش شانه نمی‌شود این راه که مثل پیچ حیران رسیده‌ به و سبقت گرفته‌ از منی مثل او که در دل‌ش ماری مادری و حتا پله‌ای نیست …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه کاغذ سفید از ساحل نوری

هر چه بیشتر نمی‌گفتم تندتر ورقه‌های سفید را توی صورتم تکان می‌داد. پنجره‌ای در کار نبود. میان اتاقی بزرگ که در آن جز تاریکی هیچ نریخته بودند روی صندلی قدیمی با پایه‌هایی که لق می‌زد نشسته بودم‌. دقیقن همانطور که …

بیشتر بخوانید »

داستان کوتاه تصورات جنسی یک شئ از امیر علی پور

در طول چهارصد و هشتاد و هفت روز اخیر این احتمالن سیصد و پنجاهمی بود. از اتاق پرو درآمده و از دور می‌دیدمش. کاش می‌شد بدن لخت‌اش را زیر آن‌همه لباس را دید. میان نور زردِ فروشگاه حتمن جذاب‌تر از …

بیشتر بخوانید »

داستان سیگانوئو از ساحل نوری

سیگانوئو در کافه‌ایی دنج، نبش خیابان هفتم چادوزو شهر کوچک ورناتو در ایالت فرداوانو، قاره پورنسیا، کره‌ی شصت و هشتم از کهکشان راه طلایی متمایل به بنفش نشسته بود و به کاغذ قهواییِ رنگ رو رفته‌ی روی دیوارها زل زده …

بیشتر بخوانید »

شعر کال از لیلا بالازاده

“کال” من اولین بارِ پدرم بودم دستِ کجِ لیلا دراز شد و سیب کال را… نرسیدم… من هر چه دویدم هر چه تیک‌ هر چه تاک نرسیدم… مادرم ویاگرا پای درختِ سیب ریخت و من انحراف را به جان زاویه‌ها …

بیشتر بخوانید »