در تلویزیون شما حتی نمیتوانید به چیز متفاوتی فکر کنید؛ دشمن این است. ژان لوک گدار آگوستین قدیس (که سدهها پس از ارسطو میزیست) در کتاب اعترافها نوشته بود: تا وقتی کسی از من نپرسیده باشد که زمان چیست، گمان …
بیشتر بخوانید »
تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 14, 2020 نقد شعر ۰
در تلویزیون شما حتی نمیتوانید به چیز متفاوتی فکر کنید؛ دشمن این است. ژان لوک گدار آگوستین قدیس (که سدهها پس از ارسطو میزیست) در کتاب اعترافها نوشته بود: تا وقتی کسی از من نپرسیده باشد که زمان چیست، گمان …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 14, 2020 شعر جهان ۰
“کوی هزارتو” سرم را بلند کرده میبینم فرا رسیده شب چراغ روشن بیشک خودم روشناش کردهام امّا به یاد ندارم کار کردهام تمام روز مانند گاوی در زمانی که کار میکردند گاوها نگاهام میخورد به سیاهیِ شیشه در بازگشت به …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 13, 2020 شعر ۰
بیآنکه زانویت را روی گلویم بفشاری من ازبدو تولدم سیاهی رنگم آویزهی گلوبند خورشید است و فریادم هراس هرروزهتان است که سیاهیام از سپیدی نشان دارد و دریچهای است رو به نور و روشنایی برای سیاهان و جورج فلوید
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 12, 2020 مصاحبه ۰
اشاره: «یک سوسیالیسم آزادیخواه، با تبدیلشدن به یک آیین، نمیتواند آزادیخواه باقی بماند» میشل اُنفره میشل اُنفره «۱» فیلسوفِ شصتسالهی خداناباورِ فرانسوی، یکی از چهرههای بحث برانگیز در میانِ روشنفکرانِ این کشور است. از او بیش از هشتاد کتاب منتشر …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 10, 2020 شعر جهان ۰
“مرد کامل” بر کوهی اگر پیادهام کنی سر میزنم به اجداد مقدسم جیغ جغد را گریه میکنم تنهی درختان را بغل میچکد سینههایم بر ریشهها از بینیام بالا میرود شهد میآمیزم بذرت با خونم طوفانهای بزرگ را صدا میزنم که …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 9, 2020 شعر ۰
دنیا را آب ببرد مرا آمبولانس هم نمیبرد با سرعت مرگ تویِ شهر تابم نمیدهد و مثل بیماری بینام یا روزی که گذاشتی تنهام بخش به بخش پخشم نمیکند تا خبرم از اخبار یا صفحه ی حوادث بی خبر از …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 9, 2020 مقاله ۰
حتی با وجودِ افزایش علاقه به مصرف، این موضوع همچنان یکی از موضوعات فرعیِ نظریۀ اجتماعی است. با این حال، این روند باید تغییر کند و چنین هم خواهد شد. نظریهپردازان نمیتوانند ادامه دهند اگر بخواهند همچنان اینقدر از واقعیتهای …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 7, 2020 شعر ۰
“ماشین” ۱ پل میزند روی پا که از وسط بخوابد زیبا و از کنار دلیلی که نمیآورد خام شود در فرعی خیالت سبز برای حرفی که برنمیداشت راه به اصلی نمیبرد ۲ اتوبان لیز نمیخورد بر سطح که کو تا …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 7, 2020 داستان ۰
با نگاه اتوبوس را نگه داشت و سوار شد. به راننده سلام کرد و رفت ته اتوبوس، سلانه روی صندلی لم داد. از صفحه چهارده اینچ تلویزیون بالای سر راننده فیلم هندی پخش میشد. موهای راننده شوره زده بود. زن …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 6, 2020 داستان ۰
از وقتی دست راست دوستم قطع شده است، زنش دیگر سایهی چشم نمیزند. دوستم این را گفت و بعد دیگر حرفی نزد. برای همین دوباره راه افتادیم سمت ساحل. نشستیم و به دریا نگاه کردیم. کف موج آمد و قبل …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 6, 2020 داستان ۰
دیشب که من خواب بودهام، دستهایم خودسر راه افتادهاند و برای کمی ماجراجویی و هیجان، سوار آخرین ماشین به سمتِ روستا شدهاند. به آنجا که رسیدهاند، درون یکی از خانهها سرک کشیده و زنی در رختخواب پیدا کردهاند که از …
بیشتر بخوانید »تیم تحریریه آنتیمانتال ژوئن 5, 2020 شعر ۰
دندانهای گمنام تو و ردیف سنگ قبرهایی جرمگرفته انبوهی از مرگ در گورستان زندگی میکند با تو حرف میزنم ای مردهی جوان ای مردهی جنگ ای مردهی میخکوبشده بر پیشانی کوچهها و خیابانها میدانم که در گوشهای تو و چشمان …
بیشتر بخوانید »