خانه / شعر / شعر «تهوع» از «شروین شهریاری»

شعر «تهوع» از «شروین شهریاری»

«تهوع»

نمی‌دانم چطور می‌توان
ول کرد اندام آواره‌ت را
و آمد به سمت‌هایی
با سِمتی مجازی!
میدان بی‌دهان است
دهان فریب می‌دهد
کثافت را
باید کاری کرد
وگرنه دیوانه به خواب می‌رود
و زندان
که در افسردگی اندام‌ش
خواب‌ می‌‌دید
می‌رسد به خیابانی
که نام او همیشه دارد
کودکیم در آیینه مقعر شد
خودش را ترک کرد
آیینه او را بقل می‌کند
هضم می‌شود در قفسی
که تا محدب بود
چوب می‌خورد
جای دستانی
که هر روز دیوانه‌تر می‌شد
آیینه را آوردند
با دستی که می‌خواست بگوید
روزی آمده که این سطرها را
در جوخه‌ی اعدام ‌
آیینه می‌کنند
به من چیزی نمی‌آید
تهوع شاید
حس برترم باشد
روزی خواستم هضم شوم
صفرایی آمد
و اسید را
در آغوش خودم
به آغوش کشید

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *