بایگانی/آرشیو برچسب ها : #آنتی‌مانتال

اطلاعیه دوره هزارفلات توسط دکتر خشایار بیگی در طول هشت جلسه بصورت زنده و آنلاین از طریق اسکایپ برگزار خواهد شد. بحث و توضیحات به زبان فارسی خواهد بود، اما از متن انگلیسی هزارفلات استفاده خواهیم کرد و تسلط نسبی …

«کورتاژ» جای من باید تو را به در و دیوار خانه کوبید برای حبس تو در خاطر باید مدام توی چشم باشی این‌گونه بیشتر دوستت خواهم داشت دارم کم‌کم از تو متنفر می‌شوم و این اصلن برای قلب مادرم خوب …

یادداشت مترجم چگونه می‌توان به زبان مردمی نوشت؟ زبان مردمی چیست؟ و آیا در اصل «نوشتن به زبان مردمی» عملی ارزشمند، انقلابی یا رسالت نویسنده است؟ پی‌یر بوردیو، فیلسوف اجتماعی فرانسوی، در مقاله‌ی «گفتید مردمی؟» کوشیده است تا بر اساس …

توضیح: «از مسیح تا بورژوازی» از متون مهم ژیل دلوز است که تاکنون ترجمه نشده بود. هگل‌ستیزی آشکار متن بی‌شک عنصر هیجان‌انگیز آن است. این دومین متنی است که دلوز نوشت. هردو متن آشکارا نشان از درگیری با سارتر دارند؛ …

میشل فوکو بر خلاف دوست صمیمی‌اش، ژیل دلوز، سینه‌فیلی تمام عیار نبود و هرگز کتابی درباب سینما ننوشت. اگر فیلمِ چشم‌نوازِ من، پی‌یر ریوییر …، ساخته‌ی رنه آلیو، که بر اساس کتاب بررسی پرونده‌ی یک قتل فوکو ساخته شده را …

ادبیات چه می‌تواند بکند؟[۱] (سخنرانی افتتاحیه‌ی جشنواره بین‌المللی کتاب برلین سپتامبر ۲۰۱۱) اونوره دو بالزاک در کتاب «خرده بدبختی‌های زندگی زناشویی» می‌نویسد: «باید تمام زندگی اجتماعی را ورق بزنی تا یک رمان‌نویس واقعی شوی، نظر به این‌که رمان تاریخِ خصوصیِ …

صندلی در برف سفید می‌شود صندلی در برف مثل هر چیز دیگری فربه… با این‌حال حال‌ش گرفته همیشه بیش‌تر از‌ تختی کلاهی یا خانه‌ای حتی تنها برای این‌ست صندلی تا متوقف کند برای هرکس لحظات کمی را که زودگذر‌ و …

«شخصت‌پردازی در داستان» شخصیت کیست؟ تفاوت شخصیت با قهرمان در چیست؟ آدمی را در نظر بگیرید که کت و شلوار اتو کشیده‌ای به تن دارد و کیف چرمی قهوه‌ایش را با کفش‌های واکس خورده‌اش سِت کرده است. نمای بیرونی این …

«سیستم جانشینی و همنشینی از نگاه فردیناند دوسوسور» بحث در مورد سیستم هم‌نشینی و جانشینی را می‌توان در ادامه‌ی مبحث نشانه‌شناسی مطرح کرد. به اعتقاد فردیناند دوسوسور، در زبان دو نوع پیوند، هم‌نشینی و جانشینی وجود دارد و می‌توان کل …

«قاب» این منم با کرمی سمج در چشم این هم خانواده من است مادرم که خمیرش وَر آمده چایش دم با برادرم در بغل به رخت چرک‌ها لبخند می‌زند سلام خواهر چه ناشیانه مى‌خندى خواهر؟ بس کن با تو‌أم جلوی …

«تهوع» نمی‌دانم چطور می‌توان ول کرد اندام آواره‌ت را و آمد به سمت‌هایی با سِمتی مجازی! میدان بی‌دهان است دهان فریب می‌دهد کثافت را باید کاری کرد وگرنه دیوانه به خواب می‌رود و زندان که در افسردگی اندام‌ش خواب‌ می‌‌دید …