خانه / شعر / شعری از علی‌رضا مطلبی

شعری از علی‌رضا مطلبی

ضخامت فریادم از هندسه‌ی ملاحظات
مشت‌ مشت درون زده بود
و طاغیِ طاق‌های بَعدِ مُدرنم از یزدیِ به اصرارِ هوا، یزدیِ اغراق‌شده
پیِ نماندن می‌ریخت

بلاتکلیفی آزادی،
از استخوانِ هیچ دردی پنهان نبود
وقتی استقرارِ پوسیدگی، لای سی‌و‌دو دندان قاطع بود

از سفیدی‌های لباس
از بی‌راه راهی این مسیر،
تهرانی ساخته نیست
نیویورکِ بی‌ملاحظه، پیش‌کشِ محافظه بی‌کاریِ دست‌های همیشه دست‌کش‌‌دار
بازدار این باز دار را
که در تمام طاغیِ ریخته از زمان
پیچیده،
در انتهای هستیِ کشیدن، ایستاده
نرفته بود
بازدار به که می‌گفتم وقتی «که»

هم‌ربطِ تمام عدم‌ها
جزئی از فعل‌های دیکته‌آتور
سطرهای همیشه زندان بود

علی‌رضا مطلبی

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *