خانه / شعر جهان / شعر «هر عشق تازه‌ای» از «بلاگا دیمیتروا»

شعر «هر عشق تازه‌ای» از «بلاگا دیمیتروا»

هر عشق تازه‌ای قاتل است!
بی آن‌که دست‌ش بلرزد
همه‌ی عشق‌های پیشین را می‌کُشد

آه با چه لبخند معصومی
خنجر فرود می‌رود بر پشت!!
اولین و آخرین و یگانه‌ترین عشق.

همه‌جا شریک جرم دارد:
در اتوبوسی که دیر می‌رسد
در رگباری ناگهانی
و هزار گوشه و کنار دیگر
انگیزه‌ی جنایت‌ش آزادی‌ست!

این قرار ملاقات به فرار از خود می‌ماند
آن سفر رد پا را نشان می‌دهد ،جایی که مرگ
با لباس مبدل حاضر است

و آن‌گاه که عشقی کهنه می‌شود
خنجری به کمین او می‌نشیند
در کنج عشقی تازه

زمان می‌گذرد
و تو درمی‌یابی که عشق
از توابع زمان است!!
باید مدام پوست بیندازد و نو شود، و نوتر

ترجمه: فریده حسن‌زاده

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *