مادرانِ / روشنفکران – دگرگونیهای یک هویت دوگانه (۱) در بسیاری از فرهنگها و سنتها این نظر نهفته است که کار اندیشگی کاری مردانه و پدرانه است و با زنانگی و مادرانگی نمیخواند. در این نوشتار که در سه بخش …
بیشتر بخوانید »شعری از «ساناز مصدق»
از تنگهی منجیل پشت لبهایم از قلههای تنم که کردهاند نشست و غدّهای که ناگهان میانمان نشست چه یادت هست؟ افتاده زالو روی ساعتم بیا مرا ببر بیا مرا روز کن میانِ دو شب جهان بیرحمست و این رَحِم با …
بیشتر بخوانید »شعر «هر عشق تازهای» از «بلاگا دیمیتروا»
هر عشق تازهای قاتل است! بی آنکه دستش بلرزد همهی عشقهای پیشین را میکُشد آه با چه لبخند معصومی خنجر فرود میرود بر پشت!! اولین و آخرین و یگانهترین عشق. همهجا شریک جرم دارد: در اتوبوسی که دیر میرسد در …
بیشتر بخوانید »سخنرانی با عنوان «جوانمرگی در نثر معاصر فارسی» از «هوشنگ گلشیری»
متن سخنرانی در ده شب شعر کانون نویسندهگان ایران در انجمن فرهنگی ایران و آلمان (۱۸تا ۲۸ مهر ۵۶) امشب میخواهم گزارشی بدهم از نثرِمعاصر و اینکه چه بوده است،پس از این یا هم اکنونش. با من نیست، تکلیفش را …
بیشتر بخوانید »دیکتاتوری، مفهومی شکلپذیرنده، پویا و متحرک است _ گفتوگوی «میشل اُنفره» با هفتهنامهی «ماریان»
اشاره: «یک سوسیالیسم آزادیخواه، با تبدیلشدن به یک آیین، نمیتواند آزادیخواه باقی بماند» میشل اُنفره میشل اُنفره «۱» فیلسوفِ شصتسالهی خداناباورِ فرانسوی، یکی از چهرههای بحث برانگیز در میانِ روشنفکرانِ این کشور است. از او بیش از هشتاد کتاب منتشر …
بیشتر بخوانید »شعر «آمبولانس» از «مجید محمدی»
دنیا را آب ببرد مرا آمبولانس هم نمیبرد با سرعت مرگ تویِ شهر تابم نمیدهد و مثل بیماری بینام یا روزی که گذاشتی تنهام بخش به بخش پخشم نمیکند تا خبرم از اخبار یا صفحه ی حوادث بی خبر از …
بیشتر بخوانید »مقاله «فهم مصرف: آزادی یا سرکوب؟» از «جرج ریتزر»، «داگلاس گودمن»، «وندی ویدنهوف»
حتی با وجودِ افزایش علاقه به مصرف، این موضوع همچنان یکی از موضوعات فرعیِ نظریۀ اجتماعی است. با این حال، این روند باید تغییر کند و چنین هم خواهد شد. نظریهپردازان نمیتوانند ادامه دهند اگر بخواهند همچنان اینقدر از واقعیتهای …
بیشتر بخوانید »شعر «دندانهای گمنام» از «بکتاش آبتین»
دندانهای گمنام تو و ردیف سنگ قبرهایی جرمگرفته انبوهی از مرگ در گورستان زندگی میکند با تو حرف میزنم ای مردهی جوان ای مردهی جنگ ای مردهی میخکوبشده بر پیشانی کوچهها و خیابانها میدانم که در گوشهای تو و چشمان …
بیشتر بخوانید »مقاله «سنت، تجدد و پسامدرنیسم در شعر فارسی» از «رضا براهنی» (بخش پایانی)
میبینید که این کلمات در کنار آن کلمات و مقارنت نسبی آنها از نظر زمانی، ما را در یک جهانبینی خاصی سیر میدهد. جهان مضطرب، کابوس انحطاط و اضمحلال، مخالفت با سعدی و حافظ و فردوسی، شرح معنی حیات. و …
بیشتر بخوانید »مقاله «سنت، تجدد و پسامدرنیسم در شعر فارسی» از «رضا براهنی» _ (بخش اول)
چند نکتهی به ظاهر ساده و بدیهی را با شما در میان میگذارم. شاید نکات ساده و بدیهی چنگی به دل نزنند و دون شأن ما باشد که آنها را مطرح کنیم و یا دوباره مطرح کنیم، اما اگر دوباره مطرح …
بیشتر بخوانید »شعر «زندگی نامهی بسته» از «هیوا باجور»
طوری تیر خوردهام که سیرم کرده جنگ و هرطور چنگ میزنم نمیتوانم سقوط کنم روی حرفی که پای خودش مینویسد امضا به اندازهی خیلی گریه میپاشم با اینهمه نه مادرم که باشم نه پدر که صاحب خواهرانم پسریام که تبعید …
بیشتر بخوانید »شعر «قرمز» از «داوود کلهری»
لحظهای چند پیش از چکاندن ماشه بر تپشهای پرهراس خویش مرد به خاطر آورد: – آه… تلخ… تلخ… شیرش حرام بود مادرم و پدر هیچ نسبتی با من نداشت! دایهتم پیرزنی بود چروکیده با سینههای خشک و دستانی زمخت و …
بیشتر بخوانید »