“گل مینا” گاریچی مغروقی را انداخته بودند روی میز. کسی شاخهگل مینایی به رنگِ بنفشِ تیره روشن فرو کرده بود میان دندانهاش. وقتی با چاقوی بلندی از توی سینهی شکافتهاش از زیر پوست زبان و کامش را میبُریدم، حتماً گل …
بیشتر بخوانید »دو شعر از باب هیکاک (شاعر آمریکایی)/ برگردان: سینا کمالآبادی
باب هیکاک در سال ۱۹۶۰ در میشیگان متولد شد. سالها یک کارگاه ریختهگری اتوماتیک موفق را اداره میکرد. سال ۱۹۹۵ اولین کتابش «افسانهی روشنایی» را منتشر کرد، در حالی که هیچ مدرک دانشگاهی نداشت. همزمان با انتشار چهارمین کتابش در …
بیشتر بخوانید »شعر “مرگ پسری” نوشتهی جان سیلکین/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
جان سیلکین در خانوادهای مهاجر-یهودی در سال ۱۹۳۰ در شهر لندن چشم به جهان گشود و تا زمان جنگ جهانی دوم در آنجا زندگی کرد. وی در کالج ویکلیف و دالویچ تحصیل کرد. سیلکین نویسندهی بیش از ۳۰ مجموعه شعر …
بیشتر بخوانید »شعر “افسردگی” نوشتهی سونیا سانچز
۱) فرو رفتهام در چشمهام میخورم مدام به حدقهها سوت میکشند… بو میکشم عصر را زیر آفتاب جایی که استخوانهای خشک میجنبند بهسمت رودخانههایی غرق در عود نور کوچکی میخزد بالا و پایین و مینشیند آخر در گوشهای مثل هوایی …
بیشتر بخوانید »معرفی فاحردین شهو«Fahredin Shehu» و چند شعر از او
فاحردین شهو در سال ۱۹۷۲ در شهر کوچک راهوک درکشور کوزوو به دنیا آمد. او در دانشگاه پریشتینا با درجه لیسانس در رشته شرقشناسی، سپس با درجه فوق لیسانس در رشته ادبیات فارغ التحصیل شد. وی در حال حاضر مشغول …
بیشتر بخوانید »معرفی و چند شعر از بیل آکا ویلیام اس. پیترز
بیوگرافی: بیل آکا ویلیام اس. پیترز (۱) شاعر و نویسندهی آمریکایی و فعال اجتماعیست. سابقهی ادبی او به بیش از ۴۵ سال میرسد. پس از انتشار اولین کتابش در سال ۱۹۷۲، به تألیف بیش از ۳۰ مجموعه شعرو داستان کوتاه …
بیشتر بخوانید »شعر “اگر برای تو رخ دهد” نوشتهی ماریکه لوکاس ریج نولد
“اگر برای تو رخ دهد” چطور به خواب میروی وقتی گوسفندی را گرفتهای زیر؟ نشسته بر لبهی تخت دستهای سردت را مثل استیکی خام گذاشتهای بر چشم و میلرزی به خودت دستش نصف پرتقالی که زانویت را فشار میدهد محکم …
بیشتر بخوانید »شعر “مرد کامل” نوشتهی هایا ایستر
“مرد کامل” بر کوهی اگر پیادهام کنی سر میزنم به اجداد مقدسم جیغ جغد را گریه میکنم تنهی درختان را بغل میچکد سینههایم بر ریشهها از بینیام بالا میرود شهد میآمیزم بذرت با خونم طوفانهای بزرگ را صدا میزنم که …
بیشتر بخوانید »شعر “صندلی در برف” نوشتهی جین هیرشفیلد
صندلی در برف سفید میشود صندلی در برف مثل هر چیز دیگری فربه… با اینحال حالش گرفته همیشه بیشتر از تختی کلاهی یا خانهای حتی تنها برای اینست صندلی تا متوقف کند برای هرکس لحظات کمی را که زودگذر و …
بیشتر بخوانید »شعر «جغرافیا» از رائا آرمانتروت/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
جغرافیا ۱ به نوبت چاکراهایت را لمس کن و بگو: “هیچی منو شگفتزده نمیکنه.” ۲ هنگام تماشای سقوط بمبها در سوریه وخامت، و دلمشغولی را احساس میکنیم نه مثل قبل ۳ جان دان مینویسد: “تمام میکند مرا از آنجا که …
بیشتر بخوانید »شعر «میز» نوشتهی گرترود استاین
گرترود استین، نویسنده، نمایشنامه نویس و شاعر امریکایی یکی از شخصیتهای برجستهی ادبیات و هنر مدرن است. استین ،تحت تاثیر آثار نقاشانی چون پابلو پیکاسو و پل سزان، اعلام کرده بود که “آنچه این هنرمندان بر روی بوم نقاشی خلق …
بیشتر بخوانید »