خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : ساناز مصدق

بایگانی/آرشیو برچسب ها : ساناز مصدق

شعر “کاغذی” نوشته‌ی ساناز مصدق

کاغذی از پیچ اللهِ همین پرچم که بپیچم چپ خیابان ا‌ست وهزار رودخانه‌ی سرخ که ریخته در آن و اخباری که از لهجه‌اش نمی‌دانم چرا تشنج نمی‌کند جهان هزار‌‌بار آمدم خودم را بخوابانم از این خیالی که تخت نمی‌شود… بازی …

بیشتر بخوانید »

شعر «ناخن‌ها» نوشته‌ی ویلیام استنلی مروین/ برگردان: ساناز مصدق

«ناخن‌ها» به تو اندوه دادم تا مثل تقویمی تک‌رنگ از دیوارت بیاویزی آخر قلبم رو مثل جایی‌ پاره بر آستین‌م است فکر می‌کردی به از هیچ‌کجای‌ تو تا هیچ‌کجای خودم آن‌قدر فکر می‌کنم که راهی بیابم شاید؟ می‌دانم بهانه‌ای ندارم …

بیشتر بخوانید »

شعری از “ساناز مصدق”

هرچه جان‌ می‌کَنَد باران رساناتر نمی‌شود اقیانوسِ میان‌مان و نمی‌رساند لب‌هات به من که مثل یک بطری کانادا‌ دِرای افتاده‌ام وسط این‌همه برف نارساناست اینهمه سیمِ لخت که میانِ ماست میانِ ما اینهمه گوشت‌ پلاستیکیِ با استخوان سفید‌ که مثل …

بیشتر بخوانید »

شعر “افسردگی” نوشته‌ی سونیا سانچز

۱) فرو رفته‌‌ام در چشم‌هام می‌خورم مدام به حدقه‌ها سوت می‌کشند… بو می‌کشم عصر را زیر آفتاب جایی که استخوان‌های خشک می‌جنبند به‌سمت رودخانه‌هایی غرق در عود نور کوچکی می‌خزد بالا و پایین و می‌نشیند آخر در گوشه‌ای مثل هوایی …

بیشتر بخوانید »

شعر “پرندگان در باغ کاریو ماریوت” نوشته‌ی پیتر پورتر

و شما پرنده‌هایی کوچک پیش‌خدمت‌هایی بی‌لبخند که مزه‌ می‌کنید تعارف به سرخوردگی‌ِ مردی که فکر می‌کرد دیترویت خانه می‌شود براش مردی که دارد غول‌بِرگِر دوم را می‌خورد سر میزهایی که‌ مدام پر و خالی و با مزه‌ی آسمان قاهره می‌شوند …

بیشتر بخوانید »