فاحردین شهو در سال ۱۹۷۲ در شهر کوچک راهوک درکشور کوزوو به دنیا آمد. او در دانشگاه پریشتینا با درجه لیسانس در رشته شرقشناسی، سپس با درجه فوق لیسانس در رشته ادبیات فارغ التحصیل شد. وی در حال حاضر مشغول …
بیشتر بخوانید »شعر «هر عشق تازهای» از «بلاگا دیمیتروا»
هر عشق تازهای قاتل است! بی آنکه دستش بلرزد همهی عشقهای پیشین را میکُشد آه با چه لبخند معصومی خنجر فرود میرود بر پشت!! اولین و آخرین و یگانهترین عشق. همهجا شریک جرم دارد: در اتوبوسی که دیر میرسد در …
بیشتر بخوانید »شعر «تصاحبم کن» نوشتهی قباد جلیزادە/ برگردان: هلاله محمدی
«تصاحبم کن» تصاحبم کن مرا وطن خود کن یک زیبا باش دیکتاتور پرچمی برافراز به رنگ چشمات سرودی از تارِ صدات سپاهی از جنگاوران زیبائیات تصاحبم کن مگذار جز تو گُلی در جانم بشکفد پروانەای پر بزند جویباری بخروشد کودک …
بیشتر بخوانید »شعر “عاشقی” نوشتهی فلورابلا اسپانسا
فلورابلا اسپانسا «Florbela Espanca» شاعر زن پرتغالی، در سال ۱۸۹۴ میلادی در ویلا ویچوسای پرتغال متولد شد و در سال ۱۹۳۰ در سن ۳۶ سالگی در اثر خودکشی درگذشت. او به خاطر اشعار اروتیک و فمنیستیاش شهرت داشت. او سالها …
بیشتر بخوانید »معرفی و چند شعر از بیل آکا ویلیام اس. پیترز
بیوگرافی: بیل آکا ویلیام اس. پیترز (۱) شاعر و نویسندهی آمریکایی و فعال اجتماعیست. سابقهی ادبی او به بیش از ۴۵ سال میرسد. پس از انتشار اولین کتابش در سال ۱۹۷۲، به تألیف بیش از ۳۰ مجموعه شعرو داستان کوتاه …
بیشتر بخوانید »شعر “پرانتز را باز کن” نوشتهی زهرا بوستانی
خود را در کجای شهر وصل کنم وقتی خیابان، جاسوسیام را میکند گناه من نیست معشوقم باد، عقربه را تکان داد و نورها، پیشانی مادر را چین میاندازد زندگیمان، گودیپرانی است که باد به هر جهت میبرد و به هیچ …
بیشتر بخوانید »شعر «از اولین روزهای تابستان به تو فکر میکنم» از «رزانا لیکاری»
هر شب بپای چرخیدن پنکهام بر سقفی سفید هر دوری شعلهی شمع را متاثر میکند که از موم نرم دانه مروارید بر میز پاتختیام میچکد بازهم چون آفتاب بیرمق دیوار روز را میخواهم به انتها برسانم اقیانوس خیلی دورها قرار …
بیشتر بخوانید »چند شعر از سیمونز رابرتز (Symmons Roberts)
بیوگرافی: مایکل سیمونز رابرتز(۱)، شاعر و نویسنده انگلیسی است. او در سال ۱۹۶۳ در شهر پرستون استان لانکشایر به دنیا آمد و مدرک فلسفه و الهیاتش را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. از رابرتز تاکنون هفده مجموعه شعر منتشر شده …
بیشتر بخوانید »شعر “اگر برای تو رخ دهد” نوشتهی ماریکه لوکاس ریج نولد
“اگر برای تو رخ دهد” چطور به خواب میروی وقتی گوسفندی را گرفتهای زیر؟ نشسته بر لبهی تخت دستهای سردت را مثل استیکی خام گذاشتهای بر چشم و میلرزی به خودت دستش نصف پرتقالی که زانویت را فشار میدهد محکم …
بیشتر بخوانید »شعر “کوی هزارتو” نوشتهی میشل گرانگو
“کوی هزارتو” سرم را بلند کرده میبینم فرا رسیده شب چراغ روشن بیشک خودم روشناش کردهام امّا به یاد ندارم کار کردهام تمام روز مانند گاوی در زمانی که کار میکردند گاوها نگاهام میخورد به سیاهیِ شیشه در بازگشت به …
بیشتر بخوانید »شعر “مرد کامل” نوشتهی هایا ایستر
“مرد کامل” بر کوهی اگر پیادهام کنی سر میزنم به اجداد مقدسم جیغ جغد را گریه میکنم تنهی درختان را بغل میچکد سینههایم بر ریشهها از بینیام بالا میرود شهد میآمیزم بذرت با خونم طوفانهای بزرگ را صدا میزنم که …
بیشتر بخوانید »شعر “در جزر و مد” نوشتهی ماریا فرانکوفوا
در جزر و مد راحت زدند از جنگل بیرون مثل گَلهای که آرام میرود به شهر صدای سُمها بر آسفالت کنار میکشند ماشینها و شکافته میشود ترافیک پیش به سوی حومه زانو زده آهوها نر و ماده جلوی درها روی …
بیشتر بخوانید »