خانه / داستان / چت‌فیکشن «به حساب احسان» از «شکیبا معظمی»

چت‌فیکشن «به حساب احسان» از «شکیبا معظمی»

(۷:۰۵ صبح)

K2 : بچه‌ها من دارم میرم پیش مشتری جدیف
K2 : جدید*
U5 : اوووو. از کجا پیداش کردی؟
K2 : یه رازه 😏
U5 : نخوردمش که
W9 : هنوز قبلیه حساب نکرده بعدیو پیدا میکنیا ناقلا
K2 : هع :))
Voice Message :K2
U5 : وویس نده لعنتی‌. یارو تازه خوابیده مام هندزفری نداریم
W9 : راس میگه
K2 : باشه. میگم یه تقلب برسونید ببینم یادمه کی به کیه. تو دفترچه رو تختم نوشتم.
W9 : خب. پسره متولد ۱۳۸۰. قد ۱۷۸. موهای جوگندمی.
K2 : احمق مگه من الان می‌تونم دستو پامو اره کنج؟ یه چی بگو به کارم بیاد.
U5 : دوقطبی بوده انگار. یکمم از این زورگو طورا اما به وقتش مهربون.
K2 : بیوگرافی ۹۰ درصدشون همینه 🤦‍♀🤦♀
W9 : آقا پیدا کردم. اینا چند وقت قبل جدا شدن با هم دعوای شدید داشتن. ننوشته سر چی. پ احتمالا تقصیر دخترست.
U5 : منم پیدا کردم. پسره عاشق کفش چرم بودخ. اگه کفشت چرم نیس میتونی تف کنی روش برق بزنع 🙂
K2 : هرهرهر. کس‌نمک.
W9 : حالا بقیش یادته؟
K2 : آره. اسم پسره احسانه. اسم دختره نازنین
W9 : می‌خوای تمام مدت با ما چت کنی؟ شک نکنه
K2 : نه باو حواسم هست‌ هر وقت نیاز داشتم یواشکی میام
K2 : بلدم کارمو 🙂
U5 : خدا به همراهت پهلوون تک خور

(۲۳: ۱۱ قبل از ظهر)

K2 : پووووووف
K2 : پوووووووووووف
K2: پوووووووففففففف
U5 : چی شده؟
K2 : کچل شدمممم
U5 : ها؟
K2 : هیچی بابا. اولش خیلی خوب بود. تا منو دید ذوق کرد. دیگه کم کم باورم شد واقعا دیدمش قبلا‌. بعد یهو رفت تو فکر. الان یه نیم‌ساعته حرف نمی‌زنه. با گوشیش بازی می‌کنه جلو من.
U5: عزیزم Customers always right. اون با گوشی بازی می‌کنه تو که نباید بکنی.
U5 : با آتیش بازی نکن
W9 : فوت کن تو صورتش 🙂
K2 : من که میدونم شماها میخواید من گند بزنم
W9 : :))
U5 : ببین حالا شاید مدلشه. بیخیال. دلیل نمیشه تو اشتباخ کرده باشی
U5 : ه
K2 : ریسکه ولی
W9: یه فنی بزن برای سر صحبتو باز کردن. استادی که
K2: مغزم کار نمی‌کنه دیگهههههههه
W9 : آروم باش آقا. بگو چه کردی؟
K2 : روال همیشگی.
W9 : پس باید جواب بده دیگه.
K2 : خودمم موندم.
U5 : احتمالا خیلی شوق نشون داده اولش تو هم گفتی خب کارم درسته ول کردی. یارو دو قطبیه ها. باید بعد یه مدت که رو میدی یکمم سفت کنی.
K2 : اوکی. من امسال اگه اسکار نبرم قطعا دیگه رکورد تعداد مش
_

(۱۳:۴۰ ظهر)

K2 : ک نشسته روی صندلی پاشو تاب میده
Voice Message :K2
U5: صداش نمیاد : 😐
K2 : داره آواز می‌خونه : 😐😐
W9 : آخی 🙂
K2 : داشت می‌گفت وقتی حس تنهایی می‌کنم می‌خونم. یعنی گند زدمممممم
W9 : بابا شاید همینجوری راضیه
K2 : بابا اینا انصاف ندارن که. بهشون میگی خوب بود همه چی میگن آره بعد یهو بعد اینکه کار تموم شد میگن این چی بود.
U5 : اووووووو.
K2 : من اصلا شک دارم این احسانه وجود خارجی داشته باشه.
U5 : شاید از اینایی بوده که بهش نرسیده ولی توهم زده.
K2 : شاید.
K2 : خبر بد اینکه بر اساس صفت دست و دلباز بودن احسان من باید الان حساب کنم 🙂
_

(۱۶:۵۰ دقیقه)

K2 : حرکات نهایی 🙂
U5 : غیبتت پرسود بود یا نه 🙂
K2 : اوووووفففف! الان دیگه باور کرده احسانم من. خودمم فکر کنم احسانم.
W9 : مثل یارو. دیشب تا صبح تو آینه زل زده بود میگفت من مررررررددمممم اسممم رامینهههه چرا اینجا به من کد دادن. سو استفاده میکنن ازم.
U5 : بخدا ک خیلی دلش خوشه
K2 : درکش میکنم. منم الان احسانم.
W9 : بابا این تا حالا اصن نقش کسی به نام رامینو بازی نکرده نمیدونم این اسمو از کجا آورده.
U5 : ولش کن بابا.
K2 : من واقعن متاثر شدم گاوا. چرا انقد بی احساسید
😐😐 :U5
K2 : این دختره اسمش نازنینه‌. اومده بود سر و وضع درست حسابی نداشت گفتم یا خدا پول منو چطور میخواد بده
W9 : خب؟
K2 : خب دلم سوخت. الانم دو ساعته هی میگه احسان من خیلی تورو دوست دارم چرا رفتی :/
W9 : شبم بمون احتمالا همونجا جا احسان خفت کنه.
K2 : اوایل که میگفت اصن خوب بلد نیستی ادا احسانو دربیاری الان مثل سیریش چسبیده بهم
U5 : آخی
K2 : مثل اینکه پارسال ورشکست شده.
W9 : لابد مدامم ناخوناشو میخوزع
W9 : میخوره
K2 : با نمک
K2: هی میگه از وقتی تو رفتی زندگیم نابود شد. کم مونده قتل بروسلیم بندازه تقصیر احسان.
K2 : زد زیر گریه الان
U5 : :///
W9 : به نظرم یکم دلگرمی بده :/ گاو نباش.
K2 : تف تو روحت احسان. مردک بیشرف. اینهمه آدم من باید امروز بشم احساننننن؟؟؟
:U5 :))
K2 : میگه احسان پول این یارو که جات اومده رو چطور بدم. دیگه رد داد.
W9 : آخی 🙁
K2 : هیچی دیگه. قرار شد خودم جای احسان پول خودمو بدم. وقتی شنید انقدر خوشحال شد که دوبرابر محکم تر چسبید بهم. 😂😂
U5 : درود به شرفتتت. تف تو شرف احسان.
_(۱۸:۱۵ عصر)
K2 : خب کارم تموم شد. من با کارت یارو حساب کردم. بگید اس ام اسشو بده بفرستم برای مشتری حساب کنه.
W9 : واقعااااا که
K2: میدونم برنده اسکارم :))

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *