خانه / شعر / شعر «ضجه» از «هیوا باجور»

شعر «ضجه» از «هیوا باجور»

چه کنم با کاش
که مثل مرگ
فامیل نزدیک من است؟
دستم آخ  راست کرده تا بی
تنهام کند با جیغ‌
گذاشته رفته خانه
بی چمدان و کفش
که مثل خمپاره
یک پات اینجا و یکی آنجا
با جنگ فرار نکرده جز موهات

از پدرت که تازه خاک‌ات کرده
دوست‌ترت ندارم که!
چرا با مرگ ول‌ات کنم؟
پیرتر از آنم که لم بدهد کاناپه
تا آواز بخواند یکی به جات
و چای بریزد صداش

ول‌ات کرده‌ام دختر
مثل شوهرت که با گلوله خابیده
و برای امروز و فردات
امروز و فرداست که بمیرم

ضجه‌ای که می‌زند باد
هنوز سمت موهای توست
تنها جنگ نمی‌خواهد
«دوستت دارم» باشی دیگر
نشد!

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *