خانه / داستان جهان / داستانک”تلقین محض” نوشته‌ی فرناندو سورنتینو/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز

داستانک”تلقین محض” نوشته‌ی فرناندو سورنتینو/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز

دوستانم می‌گویند که من آدم بسیار دهن‌بینی هستم. به نظرم حق با آن‌هاست. برای اثبات حرف‌شان، از حادثه‌ی کوچکی که پنج‌شنبه‌ی گذشته درگیر آن بودم سخن می‌گویند.
آن روز صبح، مشغول خواندن رمان ترسناکی بودم. هرچند هوا کاملن روشن بود، قربانی قدرت تلقین شدم. این نیرو تصوری را در من ایجاد کرد که گویا قاتلی خون‌خوار با چاقوی بزرگی در دست داخل آشپزخانه است. او در آن‌جا منتظر است تا با ورود من به آشپزخانه به روی‌م پریده و چاقو را در پشتم فرو کند. برای همین، به رغم این‌که کاملن رو‌به‌روی درب آشپزخانه نشسته بودم، و امکان نداشت کسی بدون این‌که من او را ببینم، وارد آشپزخانه شود و هیچ دسترسی دیگری به آشپزخانه به جز درب ورودی نبود؛ با وجود همه‌ی این واقعیت‌ها، کاملن متقاعد شدم که قاتلی پشت درب کمین کرده است.
من قربانی قدرت تلقین شده بودم و جسارت ورود به آشپزخانه را نداشتم. این موضوع کمی نگرانم کرد، چراکه وقت ناهار رسیده بود و ورود به آشپزخانه برای‌م میسر نبود. در همین موقع، صدای زنگ درب به صدا درآمد.
بی آن‌که از جای‌م برخیزم، فریاد زدم: «بیا تو، در بازه!»
سرایدار ساختمان با دو یا سه عدد نامه وارد شد.
گفتم: «پام خوابیده. می‌شه بری توی آشپزخونه و یک لیوان آب برام بیاری؟”
گفت: «البته»
و درب آشپزخانه را باز کرد و داخل شد. چند لحظه بعد صدای فریادی را شنیدم که با صدای جسمی که با افتادنش، تمام ظروف و بطری ها را کشید و به زمین ریخت، آمیخته شده بود. ناگهان از روی صندلی پریده و به سمت آشپزخانه دویدم. نیمی از بدن سرایدار روی میز افتاده بود در حالی‌که چاقوی بزرگی بر پشتش فرو رفته بود. مرده بود. حالا که آرام تر شده بودم، توانستم بفهمم که هیچ قاتلی، البته، در آشپزخانه وجود ندارد.
از لحاظ منطقی، این فقط نوعی تلقین محض بود.

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *