خانه / داستان جهان / یادداشت تله‌ها از بوکفسکی

یادداشت تله‌ها از بوکفسکی

امروز نسخه اولیه‌ی کتاب جدیدم دستم رسید. یه کتاب شعر. مارتین میگه تقریبا ۳۵۰ صفحه‌ای میشه. احتمالا شعرا منو بالا نگهدارن. بالای بالا. من دیگه یه قطار شدم که سوت زنان روی ریل در حرکته.
یه چند ساعتی طول کشید تا بخونمش. برای انجام دادن این چیزا یکم آموزش دیدم. اینکه چطوری خطا برای خودشون ردیف بشن و چیزی رو بگن که می‌خوام بگم. بزرگترین تاثیری که می‌تونم رو خودم بذارم خودمم.
در طول زندگی توی تله‌های زیادی زخمی و گرفتار می‌شیم. هیچ‌کس نمی‌تونه ازین تله‌ها دربره. تازه بعضیا با همین تله‌ها زندگی می‌کنن. موضوع اینه که باید بفهمی یه تله، واقعا یه تله‌س. اگه گرفتار یه تله بشی و نفهمی تو تله‌ای دیگه فاتحه‌ت خونده‌س. ادعا می‌کنم که خیلی از تله‌هارو تشخیص دادم و حتی درموردشون نوشتم. البته نه اینکه تو نوشته‌هام فقط از تله‌ها نوشته باشم. از چیزای دیگه هم نوشتم. با این حال ممکنه بعضیا بگن زندگی یه تله‌س. نوشتن یه تله‌س. بیشتر نویسنده‌ها دوس دارن از چیزایی بنویسن که خواننده هاشون قبلا ازش لذت بردن. با این کار فاتحه خودشونو می‌خونن. عمر دوره‌ی خلاقیت بیشتر نویسنده، ها کوتاهه. باورشون می‌شه که تو سربالایی‌ان. برای نویسنده فقط یه قاضی نهایی نوشتن وجود داره و اونم خود نویسنده‌س. اگه بخواد بنده‌ی منتقدا، ناشرا و خواننده‌ها بشه کارش تمومه. اگه بنده‌ی شهرت یا بخت و اقبالش بشه میتونی بهش سنگ ببندی و توی رودخونه غرقش کنی.
هر خط جدیدی یه آغازه و هیچ ارتباطی با بقیه خطایی که قبلش اومدن نداره. ما هر دفعه یه چیز جدید رو شروع می‌کنیم و باید بگم که دیگه اینکار اونقدرام مقدس و با حرمت نیس. چرخ دنیا بدون نویسنده‌ها راحت‌تر پیش می‌ره تا لوله بازکنا. و جاهای کمی تو دنیا هستن که هردوتاشو دارن. البته اینو بگم که من ترجیح میدم بدون لوله‌کشا زندگی کنم اما به حرف من اعتباری نیس چون من یه آدم مریضم.
هیچی نمی‌تونه جلوی یه آدمو از نوشتن بگیره غیر خودش. اگه یه آدم واقعا به نوشتن علاقه داشته باشه هیچی نمیتونه جلوشو بگیره. رد کردن و مسخره کردن قوی ترش می‌کنه. و هرچقدر که بیشتر عقب زده بشه قوی‌تر می‌شه. مث یه عالمه آب جمع شده پشت سد. تو نوشتن هیچ از دست دادنی نیس که باعث می‌شه وقتی خوابی انگشتای پاهات به غلغلک بیفتن. باعث می‌شه عین یه ببر بپری. چشماتو می‌سوزونه تو رو چشم تو چشم مرگ قرار می‌ده و باعث میشه که عین یه جنگجو بمیری و با افتخار تو جهنم زندگی کنی. تو شانس جهانی. باهاش پیش برو بفرستش و دلقک توی تاریکی شو. بامزه‌س.واقعا بامزه‌س. اینم از یه خط جدید…

ناخدا برای نهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کرده‌اند.

مترجم:آسیه رحمانی

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *