خانه / مقاله / مقاله‌ی ادبیات و نان از عارف حسینی

مقاله‌ی ادبیات و نان از عارف حسینی

پیشتر از آن که چیزی، نان را بنویسم، بیشتر دوست دارم ادبیات را ورز بدهم. این گزاره و مفهوم را اگر جانی شایسته دهیم و پرداختی مناسب کنیم، یقین، آن طرف معادله‌ی فرض‌گرفته شده به سمتی راهش را پیدا می‌کند.
شاید کج‌روی از نقطه‌ای شروع شود که ادبیات را بر باادب بودن فرض گرفته‌ایم، گمانم این است که آدمی _همان حیوان ناطق_ وقتی تمدنش بر زمین گسترده شد که زبان را مکتوب کرد، به آن قدرت جابه‌جایی در زمان و مکان داد. تاریخ پیش از مکتوب شدنش، دنیای اسطوره و خرافات و معجزات است، نوشتن قدمی محکم در آغاز خردورزی است، بال و دوست همیشگی دانستن و آگاهی، خواندن خوب است اما نوشتن یک فن است و نیاز به دقت و صبر و تمرین دارد، آن کس که خواندن بلد است، ناگزیر، نوشتن بلد نیست. پسندم این است که ادبیات را هر نوشته‌ای بدانم، خُرد یا کلان، شاعرانه یا غیرشاعرانه، علمی یا غیرعلمی و… [هر آن‌چه که نوشته می‌شود]. بحثِ چگونه این نوشتن، به گونه‌ی ادبی نزدیک می‌شود مجال دیگر می‌طلبد، همین که نوشتن یک تخصص است را اگر بپذیریم دروازه‌ای را گشوده‌ایم که پای بسیاری نویسنده‌نماها را و قلمشان را و انگشتانشان را به هوده‌بخش نبودن سوق می‌دهد.
ادبیات، جدی بودن است، تعهد داشتن است، در نوشتن و به نوشتن.
زیستن آدمی در زیر بارش واژه‌ها می‌گذرد، از تبلیغ محصولی بر تابلوی کنار شاهراه گرفته تا مقاله‌ای علمی و یا گزارش و شعر و داستان.
شاعر و شعر را اگر به جای خودش بنشانیم، نبود هنرورز واقعی ادبیات را حس خواهیم کرد، او که به جادو نه، به فن واژه‌پردازی مسلط است، اقلیم‌های مختلف چگونه نوشتن را پیموده و آب‌وهوای گوناگون گونه‌های ادبی را چشیده، اوست که الهه‌ی گمراهی خواننده است از جهان واقعی ملموس به جهان انتزاعی واژه‌ها، از بین سطرها نانوشته‌ها را در ناخودآگاه دیگری فرو می‌کند و این‌به‌جای آن‌ها را در قلب و چشم و فکرش قرار می‌دهد.
صبر کن، تند نرو[این را به خودم می‌گویم]، «گوستاو بال» در بازیگری و نمایش می‌گوید که هنرمند و بازیگر واقعی[نهایت بازیگری] کسی است که زندگی را به طور طبیعی اجرا کند، نه بیشتر و نه کمتر. پیشرو در ادبیات کسی است که به زبان ساده گپ بزند اما ساده گپ نزند، راحتی فهم متن او نتیجه‌ی کارکشتگی اوست که واج به واج آشناست به قاموس سخن.
ادبیات‌چی خداوندگار نوشتن است از حرف‌دل گرفته تا گزارش، تا مقاله، تا شعر و داستان و حتی نمایش‌نامه‌. رقص واژه‌ها را استاد است بر صحنه‌ی سپید کاغذ.
یک پرسش: چرا آمپول زدن ساده را هم به متخصص می‌سپاریم اما پای نوشتن که شد همه خود، یک کاردرست حرفه‌ای هستیم؟
متن سخنرانی سیاسی را به زبان‌شناس و روانشناس می‌سپاریم تا فحوا و محتوای آن را مو‌به‌مو بررسی کند و بهره‌ی بیشتر نصیبمان اما کتاب درسی کودکانمان را یک بی‌سواد در نوشتن می‌نویسد، متن‌های تبلیغاتی را پر از غلط و غولوط به خورد دیگری می‌دهیم و هزار و یک نمونه‌ی دیگر.
یک کلام گپ زدن شاید پسندیده نباشد، بیایید نوشته را، نوشتن را، ادبیات را یک تخصص و قدر بدانیم، اگر برای چرخاندن پیچی در مهره به اهلش مراجعه می‌کنیم، ادبیات چه کم دارد، کارشناس فنی پس از چهار سال به این جایگاه رسیده است، نویسنده _به ویژه شاعر_ بیشتر و بیشتر از این زمان و انرژی و هزینه کرده است.
نوشتن بی‌قدر است، نویسنده بی‌ارزش، ادبیات ملعبه‌ای برای شهرت پوشالی. بیاییم از ابتدا، از نو، نوشتن را بشناسیم، ادبیات را تعریف کنیم. ادبیات در نقش واقعی خود بازی نمی‌کند این روزها، همین…

تهران، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *