آنکه اکنون مأوایی ندارد، دیگر نخواهد داشت آنکه اکنون بیکس است، بیکس میماند. بیدار میشود، کتابی میخواند، نامهای طولانی مینویسد و در کوچهباغها پرسه میزند. بیقرار، آنگاه که برگها به دست باد به هرسو میروند. روز پاییزی، راینر ماریا ریلکه …
بیشتر بخوانید »چهارمین گاهنامهی ادبی آنتیمانتال ویژهی ادبیات و اسطوره
نخستین گاز ما به سیب سرآغاز پرسشهایی شد که هبوطمان را به دنبال داشت، به ادبیات گره خورد، با تخیل درآمیخت و برای کشف و دانستن چیستی خود، اسطورهها را پدید آورد. داستانهایی به ظاهر حقیقی که خدایان را میآفرید، …
بیشتر بخوانید »نقد شعر “مخاطب تبدیل به تصویر میشود” نگاهی به شعر «بارانی» از بهزاد زرینپور/ نویسنده: پویان فرمانبر
«بارانی» به اینجا که رسیدی آینهها به تو پشت میکنند بههم میخورد آرایش گامهایت برمیگردی چیزی از قدمهایت به یاد زمین نمانده است به کولهپشتیات دست میبری جز مشتی خاکستر به چنگ نمیآوری جایی پا گذاشتهای که بهجای نام داغ …
بیشتر بخوانید »“واشکافی ناسازههای ویرانساز” نگاهی به مجموعهی «در دست انتشار» اثر پویان فرمانبر/ نویسنده: منصور بابالویان
حضور ناسازهها در ساختار شعر به معنا شوک وارد میکند و درونمایهی اثر بهسمت سابورژن/ویرانسازی سوق داده میشود که اینکار بسیاران (hoi polloi) را فراری میدهد؛ تو گویی یک اوندینیست در اوج لذت کاریِ خود آنها را بهشاشیدن وا داشته! …
بیشتر بخوانید »مجموعه شعر “در دست انتشار” نوشتهی پویان فرمانبر
مجموعهشعر «در دست انتشار» نوشته پویان فرمانبر بهتازگی توسط نشر سیب سرخ منتشر و راهی بازار کتاب شده است. این کتاب را میتوانید با قیمت ۲۱ هزار تومان از کتابفروشیهای طرف قرارداد نشر «سیب سرخ» و یا از طریق لینک …
بیشتر بخوانید »شعر “زبونبسته” نوشتهی پویان فرمانبر
«زبونبسته» نوشتن نیاز به کلمه دارد کلمهای مثل سکوت روی آب که بر پوست انسان مینشیند و گاه از چشم او چکهچکه… کلمهای مثل دریا که خیس میکند همه و میگذرد تا کسی نفهمد تمام این دست و پا زدنها …
بیشتر بخوانید »نقد شعری از هیوا باجور/ منتقد: پویان فرمانبر
افتادهام روی لم با دیکتاتورترین آغوش دنیا و در من که دستهام دمکرات کشیده حرفها زده مرا برده از من با آن یکی را هم یکی در این خطها که داری به بردهها میزنی هر روز پاهات را برداشته قدم …
بیشتر بخوانید »نقدشعر “فرم علیه رسانه” نوشتهی مهدی نادری
در تلویزیون شما حتی نمیتوانید به چیز متفاوتی فکر کنید؛ دشمن این است. ژان لوک گدار آگوستین قدیس (که سدهها پس از ارسطو میزیست) در کتاب اعترافها نوشته بود: تا وقتی کسی از من نپرسیده باشد که زمان چیست، گمان …
بیشتر بخوانید »شعر «آب همانقدر که میبخشد، شبیه مرگ است» نوشتهی پویان فرمانبر
«آب همانقدر که میبخشد، شبیه مرگ است» تاوان بیگناهی ماست آتش نه اثبات آن و آنچه دارد هنوز میسوزد اسب سیاه سیاوش است که به اندازه کافی به اندازه بود آتش چون سوال کوتاهی که از روی آن نمیتوان پر …
بیشتر بخوانید »شعر «سطر قبلی» نوشتهی پویان فرمانبر
«سطر قبلی» کسی که در سطرهام پىِ نبود میگشت برگشت و موهاش را به باد داد تا بگردم پی چیزی که نیست برگشتم کسی اما نبود جز من نبودم و در موهام… در من همیشه چیزی هست که چیزی …
بیشتر بخوانید »شعر «بدن» اثر پویان فرمانبر
«بدن» مثل یک رود که از کجا ریخته بر ادامه غم شدهام در غرق و تختخوابم که آخرین سنگر است دیگر خواب نمیبیند مگر بیدار… با دستهام که مثل چرخوفلک بالا میروند برای پایین دست بدهم با کی؟ با چی؟ …
بیشتر بخوانید »نقد شعری از حسین نظریان، منتقد پویان فرمانبر
این چمدان لعنتی کوچکتر از آن است که تمام خاطرهها در آن گنجانده شود کوچکتر از آن که تمام زیباییات را به خاطر سپرده باشم در این اتاق کوچک دردها بزرگ به نظر میرسند مردها کودک مرزها کوچک بیشک تردید …
بیشتر بخوانید »