“زنباش” عاشقتر از من است؟ به زنی که زندگی نامِ کوچکش با مردهای زیادی سرِ ستیز نداشته باشم اگر اینهم زندگی میشود آخر؟ به دردِ من که جز من نمیخورَد از هرکجا رفتم خودم را آنجا گذاشتم کسی برنداشت سر …
بیشتر بخوانید »نقد شعر «لیلال» منتقد محمد مروج
«لیلال» زندگى داستان است عاشقانه ولى بىلیلى هر صفحه را که مىخوانى حوّاى تازهاى گم مىشود بعد کتاب ورق مىخورد و زن که لم داده روى کاناپه هى مىرود از این کانال به آن یکى که خانه از این بیش …
بیشتر بخوانید »نقد شعری از جان صدرا نوشتهی لولیا قهرمانی
از سیارهای در دور دست که دست نمیرسید دورش کوبیدم به زمین چنان با سر که آن طرف زمین همه اینجا کسی ندانست اما زمینی نبودم مگر هرگز نمیخواند کسی دیوان دیوانهها زمین را قروق غرق میشوم هر سطر ساحل …
بیشتر بخوانید »شعر “هیچچیز نمیتواند دو بار اتفاق بیفتد” از “ویسلاوا شیمبورسکا”
“هیچچیز نمیتواند دو بار اتفاق بیفتد” هیچچیز نمیتواند دو بار اتفاق بیفتد و اتفاق نخواهد افتاد در نتیجه ناشی به دنیا آمدهایم و خام خواهیم رفت حتی اگر کودنترین شاگرد مدرسهی دنیا میبودیم هیچ زمستانی یا تابستانی را تکرار نمیکردیم …
بیشتر بخوانید »