حضور ناسازهها در ساختار شعر به معنا شوک وارد میکند و درونمایهی اثر بهسمت سابورژن/ویرانسازی سوق داده میشود که اینکار بسیاران (hoi polloi) را فراری میدهد؛ تو گویی یک اوندینیست در اوج لذت کاریِ خود آنها را بهشاشیدن وا داشته! …
بیشتر بخوانید »نقد شعر “باز بسته” نوشتهی لیلا بالازاده/ منتقد: منصور بابالویان
باز بسته پرانتز باز پرانتز بسته هربار که مدادک اشارهای میکند به سمت شست خبردار از گوشهی چشم نگرانش به رودههای دراز اطراف مداد را سُر لای دو عضلهی هلالی منقبض هر چه مینویسد باز هم خالیست با رهایی از …
بیشتر بخوانید »خوانشی دیگر از شعر عارف حسینی نوشتهی منصور بابالویان
خوانشی دیگر از شعر عارف حسینی نوشتهی منصور بابالویان 《تاکسی》 تهران به تهِ رانش مینازد… من این کوچه را سر و ته کردهام… خیالی که از تو گذشت، از همه چیز گذشت… باد، باران، یاد یاران، گور پدر مردهای که …
بیشتر بخوانید »نقد شعر «نقاب» پویان فرمانبر منتقد منصور بابالویان
شعر نقاب از پویان فرمانبر از مجموعه شعر «من اینهمه هستم» انتشارات آنیما نقد: منصور بابالویان هیچ شعری مثل در واقع واقعیتر از چه طور بگویم نیست در واقع شاعر مثل نیست همان خالص که منطقن حرفی نمیزند تا حرفهای …
بیشتر بخوانید »شعر مدوسا از منصور بابالویان
《مدوسا》 بیدار که شدم پلکهام بسته بود درها باز و موهایی نه مارهایی، رها بر چهرهام. چشمها درشت نینیها کلوزآپ زوم شده بر سرنوشتم… چه خدای دلهرهآوری! دلاوری میخواست وحشت از زیبایی سنگش نکند. باید بلند میشدم و سرِ کار …
بیشتر بخوانید »شعر دیدن چشمهات از ناظم حکمت
《دیدن چشمهات》 همینکه نگاهم میبیند چشمهات، گویی بویِ خاک آفتابخورده توی سرم است و خودم، در مزارع گندم میان خوشهها گم شده…. چشمانت با آن درخشش سبز پرتگاه لایتناهی دارد مادهی ابدالابادیست، که همواره بیکه یک دم بایستد، استحاله مییابد: …
بیشتر بخوانید »