آسمان داغ بیرودروایستی کاسهی سرش را جوش آورده بود، برخلاف قدمهایش که با تعارف سر اینکه «کدام اول بیفتد» هنوز سرپا نگهش داشته بودند. داشت تماشا میکرد که مژههایش چهطور با گرمای پلک میسوزند که «وایستا اینجا»یِ پدر نگاهش را …
بیشتر بخوانید »مقاله «مروری بر یـک پرونـدهی تاریخی؛ ادبـیـــات و مخـاطب» نوشته «حسین نظریان»
بدون هیچ تمهیدی سوژه و به عبارت دقیقتر سوژهها وسیع و چالشیاند؛ “ادبیات” و “مخاطب” را امروز میتوان به مثابهی پدیده، گفتمانهایی در نظر گرفت که از برهمکنش آنها فرآیند معنا در تکثیر و تکثر است. در مواجهه با ادبیات، …
بیشتر بخوانید »مقاله «مخاطب، استیضاح، و زبان بهمثابه کلانسوژهی ادبیات» نوشته «هومن حسینزاده»
تلقی تاریخی از ارتباط میان ادبیات و مخاطب، یا متن و خوانندهی آن، همواره با پیشفرض استقلال زیباییشناختی هنر و ادبیات همراه بودهاست و بههمین سبب با تبدیل اثر زیباییشناسی به اثر سلطه و استیلا، موجب شدهاست تا پیوسته نشانگرهای …
بیشتر بخوانید »شعر «بدنی پر از جراحت» نوشتهی «تیرداد نصری»
بدنی پر از جراحت پنهان و آشکار… دهانی خونین که یک بار به تبسمی فرخنده دستهگلی پیشکش آزادی هدیه کرد… چشمانی باز با نگاهی ثابت… این منم افتاده در کوچهپسکوچههای فورست گیت لندن؟ من اما در میهنم هستم همچنان که …
بیشتر بخوانید »شعری از «مهتاب محمدی راد»
تلفن زنگ میزند سلام میکند پیراهنم گیج میشود هفت بار میدواندَم.. زیر پوستم جوی خون خیابانها تا قلبم قلبم تا خیابان ها.. دستم فرار میکند تا باغچه پایم را از دست دادهام و اصلاً عجیب نیست.. ابری جیغ میکشد! گوش …
بیشتر بخوانید »شعر «دکلمهی یک انسان پوک» از «محمدعلی حسنلو»
میخواهی نخستین نفر باشی نخستین صدایی که فُرم صمیمانه میگیرد زنگ میزند وُ تبخیر نوروز را در فراگیری بیماری بَرملاء میکند میخواهی همیشه نخستین باشی دست از عاداتِ هزارساله بَرنَداری مُدام گوشاَت را از پیشبینی حوادث دِرو کنی از هوش …
بیشتر بخوانید »مقاله «بدنِ بدهکاران» از «علی هداوند»
تا کنون هیچ کس معلوم نکرده که یک بدن قادر به انجام دادنِ چه کارهایی است. _اسپینوزا، کتابِ اخلاق_ ماشینِ سرمایهداریِ جدید، سامانه یا دیسپوزیتیفی[۱] است مشتمل بر همهی ابعادِ زیست_سیاسی که شکلِ جدیدی از سوبژکتیویته و نظمِ اجتماعی …
بیشتر بخوانید »مقاله «کنراد، کوپولا، و مسئله تاریخ» از «چارلز وی. هاولی»
«آدمها دوست دارند قصهگویی را که از امور واقع نیست از تاریخنویسی که ناظر به امور واقع است جدا کنند. جوری این کار را میکنند که انگار میدانند چه چیز را باید باور کرد و چه چیز را نباید باور …
بیشتر بخوانید »مقاله «هویت، مادر، روشنفکر» از «گیل وایس» _ بخش دوم
مادرانِ / روشنفکران – دگرگونیهای یک هویت دوگانه (۲) در نخستین بخش از این نوشتار، نویسنده از چگونگیِ برساختهشدنِ هویت بحث کرد. در این بخش او این مسئله را بررسی میکند که هویتهای «مادری» و «روشنفکری» تا چه اندازه همدیگر …
بیشتر بخوانید »شعر «ضجه» از «هیوا باجور»
چه کنم با کاش که مثل مرگ فامیل نزدیک من است؟ دستم آخ راست کرده تا بی تنهام کند با جیغ گذاشته رفته خانه بی چمدان و کفش که مثل خمپاره یک پات اینجا و یکی آنجا با جنگ فرار نکرده جز …
بیشتر بخوانید »شعر «برای نوشتنِ آخرین کلماتم» از «ان سکستون»
برای نوشتنِ آخرین کلماتم آنها که فقط برای تواند، آنها را در یخدان میگذارم جای امنی کنار نوشیدنیها و گوجهفرنگیها و شاید آنها آخرین کلمات باشند نامههای قدیمیِ ذوبشده به شکل زنبوری سیاه درمیآیند تنپوش شب به آنی چون کاغذ …
بیشتر بخوانید »مقاله «تنگناهای هویت مادر / روشنفکر» از «گیل وایس» _ بخش اول
مادرانِ / روشنفکران – دگرگونیهای یک هویت دوگانه (۱) در بسیاری از فرهنگها و سنتها این نظر نهفته است که کار اندیشگی کاری مردانه و پدرانه است و با زنانگی و مادرانگی نمیخواند. در این نوشتار که در سه بخش …
بیشتر بخوانید »