“کشیده”
به دردی که دارم
نخورد
لباسی که لخت کردم
نپوشید
تا دست کشیدم
کشید
مشتی برداشت
برای دستی بالاتر از اجازه
کلاس گذاشت
و حرفی که نگفت
فرقی نداشت
با اشاره ای که هدف گرفتم
آشنا نبود
و با قهری که کوتاه نیاورد
آغوش دیگری کردم آشتی
هجای بلندی زیر گوشم خواباند
و لحنی که دوست داشت
سیلی عزیزی بود
که هرگز نتوانست