“مرد کامل”
بر کوهی اگر پیادهام کنی
سر میزنم به اجداد مقدسم
جیغ جغد را گریه میکنم
تنهی درختان را بغل
میچکد سینههایم بر ریشهها
از بینیام بالا میرود شهد
میآمیزم بذرت با خونم
طوفانهای بزرگ را صدا میزنم
که باز کنند رانهایم
خروش اقیانوس
در اعماق گوشهایم
در حفرههایم خورشید میکارم
اوج میگیرد عقاب
و میبرد موهام
باز میکنم سوراخی در پردهی آسمان
از آسمان تا آسمان پانصدسال فاصله است
کاری میکنم
شراب عشق بنوشی آنبالا
باردار میشوم از خودم
نوزادی سوزان
کف پاییست در رحمم
یک جرعه شهوت میچکد از جفتم
نعرههایت شیرهایی
که شب را شخم میزنند
پیشگویی میکنی
پشت کوهها
و صدای پیشگوییت
پیچیده در صخرهها
ای پیامبر
بیا به شکاف سنگهام و بخواب با من مرد کامل
کف پایت را میبوسم
و میشود ستارهای روشن
ستارهی ارابهای که میبَرَدم
میپراکنم خاکسترم بر کوهی بلند
پایین میروم از ارابه
بذرش را کاشته در من باد
“دور…
دور…
روحم در تمنای سرگردانیست”
برگردان: مرتضی کاویانپور
MAN OF THE WELL
A poem by Haya Esther
If you set me y down on one of the mountains
I will call on my holy ancestors
cry the owl’s shriek
embrace the trunks of trees
my breasts dripping over roots
nectar rising in my nostrils
I will mix your seed with my blood
call the great storms to spread my thighs
place the roar of the ocean in the depths of my ears
plant the sun in my hollows
the height of the eagle will rise high pulling my hairs
I will rip a hole in the curtain of the firmament
between firmament and firmament the distance is five hundred years
I will make you drink a love potion
on the heights
I will become pregnant from myself
the burning baby the sole of the foot still in my womb
my placenta will drip a potion of wildness
your roars are lions
until the night furrows
you prophesy over the mountains
the sound of your prophecy in the cliffs
come in my crevices O prophet
have sex with me man of the well
kissing the soles of your feet man of God
then a star will be revealed
the star of the chariot that will carry me
over the high mountains I will scatter my ashes
descending from the chariot
the wind planted its seeds in me
Afar afar”
“my soul craves to wander